کلمه جو
صفحه اصلی

drearily


بطور ملامت انگیز

انگلیسی به انگلیسی

• dismally, gloomily, in a depressing manner

جملات نمونه

1. Laura stared drearily at herself in the mirror.
[ترجمه ترگمان]لورا در آینه به خود خیره شد
[ترجمه گوگل]لورا به طور کامل در آینه نگاه کرد

2. The dresses all looked drearily similar-I didn't like any of them.
[ترجمه ترگمان]همه لباس هایی شبیه به هم بودند - من هیچ کدامشان را دوست نداشتم
[ترجمه گوگل]همه لباسها کاملا مشابه بود - من هیچ کدام از آنها را دوست نداشتم

3. 'I didn't get the job,' he said drearily.
[ترجمه ترگمان]او اندوهگین گفت: من کار رو نگرفتم
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من کار را نکردم '

4. The remainder of the night passed drearily.
[ترجمه ترگمان]بقیه شب بسیار اندوهگین به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]باقی مانده از شب به طور کامل منتقل شد

5. Within the vestibule, red lighting ached drearily on the eye.
[ترجمه ترگمان]در راهرو نور سرخی به چشم می خورد
[ترجمه گوگل]در داخل سالن، روشنایی قرمز به طور چشمگیری در چشم دیده می شود

6. They all look drearily similar - big, grey boxes, topped with big, grey monitors.
[ترجمه ترگمان]همه از آن جعبه های بزرگ، خاکستری و خاکستری به نظر می رسند که از آن اویزان است
[ترجمه گوگل]همه آنها به طور یکسان مشابه هستند - جعبه های بزرگ و خاکستری که روی صفحه نمایش بزرگ و خاکستری قرار دارند

7. All of this must have come across very drearily to viewers not familiar with Brookside.
[ترجمه ترگمان]همه این ها باید خیلی خسته به نظر برسند و تماشاچیان با Brookside آشنا نباشند
[ترجمه گوگل]همه اینها باید به طور منظم بیننده هایی که با بروکسیت آشنا نیستند، کاملا برآورده شود

8. She contemplated drearily the fact that it was a Saturday; the day when everybody supposedly enjoyed themselves.
[ترجمه ترگمان]به این واقعیت می اندیشید که شنبه است؛ روزی که همه از خود لذت می بردند
[ترجمه گوگل]او دقیقا به این واقعیت اشاره کرد که شنبه بود؛ روزی که همه ظاهرا از خود لذت بردند

9. After a time he gave up waiting and drearily headed for the Madison car.
[ترجمه ترگمان]پس از مدتی طولانی، در حالی که خسته و خسته به طرف خیابان مدیسون حرکت می کرد، از خواب بیدار شد
[ترجمه گوگل]بعد از مدتی او منتظر بود و به طور منظم به ماشین مادسون رفت

10. They got scorched out by and by, and drearily set about getting breakfast.
[ترجمه ترگمان]از این طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف رفت و صبحانه خورد
[ترجمه گوگل]آنها بوسیله و بوسیده شده، و به طور صحیح در مورد صبحانه قرار می گیرند

11. His voice was utterly and drearily expressionless.
[ترجمه ترگمان]صدایش کاملا آرام و اندوهگین بود
[ترجمه گوگل]صدای او کاملا و کاملا بی ادب بود

12. She smiled drearily, looking down upon her bosom.
[ترجمه ترگمان]آنا اندوهگین تبسم کرد و به سینه اش نگریست
[ترجمه گوگل]او به طور مرتب لبخند زد، با نگاه کردن به سینه اش

13. " Oh, God, " thought Scarlett drearily, " that's just the trouble.
[ترجمه ترگمان]اسکارلت اندوهگین اندیشید: اوه، خدایا، این فقط دردسر است
[ترجمه گوگل]'اوه، خدا،' اسکارلت فکر کرد، این فقط مشکل است

14. So we get bits of all these: all superficial, all framed around the most drearily predictable judgments.
[ترجمه ترگمان]از این رو ما همه اینها را به دست می آوریم: همه سطحی، همه در اطراف عالی ترین قضاوت های قابل پیش بینی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]بنابراین ما از این همه بیت ها استفاده می کنیم: همه سطوح، همه در اطراف قضاوت های قابل پیش بینی قابل تنظیم است

پیشنهاد کاربران

به طور ناراحت کننده ایی، مهیب


کلمات دیگر: