کلمه جو
صفحه اصلی

bird of passage


پرنده ی مهاجر، پرنده ی گشتگر، مره مهاجر، شخص مهاجر و خانه بدوش

انگلیسی به فارسی

مرغ مهاجر، شخص مهاجر و خانه‌به‌دوش


پرنده عبور، مرغ مهاجر، شخص مهاجر و خانه بدوش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bird that migrates.

(2) تعریف: (informal) a person who does not stay long in one place.

• nomadic bird, wandering bird; temporary tenant, temporary resident

جملات نمونه

1. Most of these emigrants were birds of passage who returned to Spain after a relatively short stay.
[ترجمه ترگمان]بیشتر این مهاجران، پرندگانی هستند که پس از اقامتی کوتاه به اسپانیا بازگشتند
[ترجمه گوگل]اکثر این مهاجران پرنده هایی بودند که بعد از مدت کوتاهی به اسپانیا بازگشتند

2. At present the organization has to rely on young, inexperienced graduates who are usually birds of passage.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سازمان باید بر فارغ التحصیلان جوان و بی تجربه تکیه کند که معمولا پرندگانی هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر سازمان باید بر فارغ التحصیلان جوان و بی تجربه که معمولا پرنده های عبور هستند، تکیه کند

3. You can't find him, he is a bird of passage.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی او را پیدا کنی، او یک پرنده است
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید او را پیدا کنید، او یک پرنده است

4. He was a bird of passage until he married and bought a house.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که ازدواج کرد و خانه ای خرید
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که ازدواج کرد و یک خانه خریداری کرد، یک پرنده عبور بود

5. Which one of the birds is the bird of passage?
[ترجمه ترگمان]کدام یک از پرندگان پرنده of است؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از پرندگان پرنده عبور است؟

6. I'm a bird of passage, dah-ling, just flitting through.
[ترجمه ترگمان]من یک پرنده راهرو هستم، لینگ، فقط از بین می رود
[ترجمه گوگل]من پرنده ای از پاساژ هستم، دال-لین، فقط از طریق پرواز

7. Andrew left for Madrid again yesterday - he's a regular bird of passage.
[ترجمه ترگمان]اندرو دیروز دوباره به مادرید رفت - او یک پرنده معمولی است
[ترجمه گوگل]اندرو روز گذشته مادرید را ترک کرد - او یک پرنده عادی است

8. He left for Rome again yesterday. He is usually a bird of passage.
[ترجمه ترگمان]دیروز او رم را ترک کرد او معمولا پرنده ای در راهرو است
[ترجمه گوگل]او دیروز برای رم رفت او معمولا یک پرنده عبور است

پیشنهاد کاربران

مرغ مهاجر - شخص خانه به دوش


کلمات دیگر: