• political stage, area of governmental transactions
political arena
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Women are entering the political arena in larger numbers.
[ترجمه ترگمان]زنان در شمار بیشتری وارد عرصه سیاسی می شوند
[ترجمه گوگل]زنان در شمار زیادی به صحنه سیاسی وارد می شوند
[ترجمه گوگل]زنان در شمار زیادی به صحنه سیاسی وارد می شوند
2. He had no desire to enter the political arena.
[ترجمه ترگمان]او تمایلی به ورود به میدان سیاست نداشت
[ترجمه گوگل]او تمایل به ورود به عرصه سیاسی نداشت
[ترجمه گوگل]او تمایل به ورود به عرصه سیاسی نداشت
3. After 30 years in the political arena, our local member of parliament is retiring next year.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۳۰ سال در عرصه سیاسی، اعضای محلی مجلس ما در سال آینده بازنشسته می شوند
[ترجمه گوگل]پس از 30 سال در عرصه سیاسی، اعضای محلی ما در پارلمان سال آینده بازنشسته خواهند شد
[ترجمه گوگل]پس از 30 سال در عرصه سیاسی، اعضای محلی ما در پارلمان سال آینده بازنشسته خواهند شد
4. She entered the political arena at the age of 2
[ترجمه ترگمان]او در ۲ سالگی وارد عرصه سیاسی شد
[ترجمه گوگل]او در سن 2 سالگی وارد عرصه سیاسی شد
[ترجمه گوگل]او در سن 2 سالگی وارد عرصه سیاسی شد
5. They do have a place in the political arena.
[ترجمه ترگمان]آن ها در عرصه سیاسی جایگاهی دارند
[ترجمه گوگل]آنها در عرصه سیاسی جای دارند
[ترجمه گوگل]آنها در عرصه سیاسی جای دارند
6. These were the very qualities required in the political arena.
[ترجمه ترگمان]اینها ویژگی های بسیار مورد نیاز در عرصه سیاسی بودند
[ترجمه گوگل]این ویژگی های بسیار مورد نیاز در عرصه سیاسی بود
[ترجمه گوگل]این ویژگی های بسیار مورد نیاز در عرصه سیاسی بود
7. All of the Dems have experience in the political arena and many have worked together in the past.
[ترجمه ترگمان]همه دموکرات ها در عرصه سیاسی تجربه دارند و بسیاری در گذشته با یکدیگر هم کاری داشته اند
[ترجمه گوگل]همه Dems تجربه در عرصه سیاسی دارند و بسیاری هم در گذشته با هم کار کرده اند
[ترجمه گوگل]همه Dems تجربه در عرصه سیاسی دارند و بسیاری هم در گذشته با هم کار کرده اند
8. The main area of weakness lies in the political arena.
[ترجمه ترگمان]حوزه اصلی ضعف در عرصه سیاسی قرار دارد
[ترجمه گوگل]منطقه اصلی ضعف در عرصه سیاسی است
[ترجمه گوگل]منطقه اصلی ضعف در عرصه سیاسی است
9. Obviously, the political arena is a very difficult arena to be in.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که عرصه سیاسی عرصه سیاسی بسیار دشواری است
[ترجمه گوگل]بدیهی است که عرصه سیاسی بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]بدیهی است که عرصه سیاسی بسیار دشوار است
10. It indicated a willingness to descend to the political arena in circumstances other than those of national crisis.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده تمایل به پایین رفتن به عرصه سیاسی در شرایطی غیر از بحران ملی است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تمایل به فرود به عرصه سیاسی در شرایطی غیر از بحران ملی است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تمایل به فرود به عرصه سیاسی در شرایطی غیر از بحران ملی است
11. Managers' success in the political arena depends ultimately on their capacity to play the political games.
[ترجمه ترگمان]مدیران موفق در عرصه سیاسی در نهایت به توانایی خود برای بازی با بازی های سیاسی وابسته هستند
[ترجمه گوگل]موفقیت مدیران در عرصه سیاسی در نهایت بستگی به توانایی آنها در بازی های سیاسی دارد
[ترجمه گوگل]موفقیت مدیران در عرصه سیاسی در نهایت بستگی به توانایی آنها در بازی های سیاسی دارد
12. Another possible problem could emerge from the political arena.
[ترجمه ترگمان]یک مشکل دیگر ممکن است از عرصه سیاسی بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]مشکل دیگر ممکن است از عرصه سیاسی ظاهر شود
[ترجمه گوگل]مشکل دیگر ممکن است از عرصه سیاسی ظاهر شود
13. Those outside the political arena believe that the Government have made a poor attempt to answer some searching questions.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که خارج از عرصه سیاسی هستند معتقدند که دولت تلاش ضعیفی برای پاسخ به برخی سوالات جستجو کرده است
[ترجمه گوگل]کسانی که خارج از صحنه سیاسی هستند معتقدند که دولت تلاش ضعیف برای پاسخ به برخی سوالات جستجو کرده است
[ترجمه گوگل]کسانی که خارج از صحنه سیاسی هستند معتقدند که دولت تلاش ضعیف برای پاسخ به برخی سوالات جستجو کرده است
14. When decisions are made in the political arena, it is a fight to the death-somebody wins the election and somebody loses.
[ترجمه ترگمان]وقتی تصمیمات در عرصه سیاسی گرفته می شوند، مبارزه با مرگ است - کسی برنده انتخابات می شود و یک نفر بازنده می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که تصمیم گیری در عرصه سیاسی صورت می گیرد، مبارزه برای مرگ است؛ کسی برنده انتخابات می شود و کسی از دست می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که تصمیم گیری در عرصه سیاسی صورت می گیرد، مبارزه برای مرگ است؛ کسی برنده انتخابات می شود و کسی از دست می دهد
15. The incident triggered the political arena in a strong response.
[ترجمه ترگمان]این حادثه باعث ایجاد عرصه سیاسی در واکنش شدید شد
[ترجمه گوگل]این حادثه باعث شد تا عرصه سیاسی در پاسخ قوی به دست آید
[ترجمه گوگل]این حادثه باعث شد تا عرصه سیاسی در پاسخ قوی به دست آید
پیشنهاد کاربران
عرصه سیاسی
کلمات دیگر: