بیش از حد توسعه یافته است، نور زیاد دیدن، توسعه و عمران زیاد یافتن، بیش از حد نور دیدن
overdeveloped
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• too developed; developed for too long (photography); developed more than can be ecologically supported
جملات نمونه
1. You have an overdeveloped sense of duty.
[ترجمه ترگمان] تو حس وظیفه شناسی داری
[ترجمه گوگل]شما احساس وظیفه بیش از اندازه توسعه داده اید
[ترجمه گوگل]شما احساس وظیفه بیش از اندازه توسعه داده اید
2. I don't like body builders who are so overdeveloped you can see the veins in their bulging muscles.
[ترجمه ترگمان]من از سازندگان بدن خوشم نمی آید که این قدر احمق باشند که can را در عضلات bulging ببینند
[ترجمه گوگل]من سازندگان بدن را دوست ندارم که خیلی توسعه یافته باشند شما می توانید رگه ها را در عضلات شکسته خود مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]من سازندگان بدن را دوست ندارم که خیلی توسعه یافته باشند شما می توانید رگه ها را در عضلات شکسته خود مشاهده کنید
3. The colonial state was not only overdeveloped as a whole.
[ترجمه ترگمان]ایالت مستعمراتی تنها overdeveloped نبود
[ترجمه گوگل]دولت مستعمراتی نه تنها به طور کامل توسعه یافت
[ترجمه گوگل]دولت مستعمراتی نه تنها به طور کامل توسعه یافت
4. The second behavior is the peculiarly overdeveloped ability of Californians to frame experience as spectacle.
[ترجمه ترگمان]رفتار دوم توانایی overdeveloped peculiarly برای frame تجربه به عنوان یک نمایش است
[ترجمه گوگل]رفتار دوم توانایی فوق العاده توسعه یافته کالیفرنیا است تا تجربه را به عنوان عینک تبدیل کند
[ترجمه گوگل]رفتار دوم توانایی فوق العاده توسعه یافته کالیفرنیا است تا تجربه را به عنوان عینک تبدیل کند
5. Ryan has an overdeveloped sense of his own importance.
[ترجمه ترگمان]رایان \"یه احساس خاص از اهمیت خودش داره\"
[ترجمه گوگل]رایان دارای حساسیت بیش از اندازه اهمیت خود است
[ترجمه گوگل]رایان دارای حساسیت بیش از اندازه اهمیت خود است
6. "Halong Bay is overdeveloped, and some of it hasn't been checked as well as it should, " Reid said.
[ترجمه ترگمان]رید گفت: \" خلیج Halong overdeveloped است و برخی از آن نیز به همان خوبی که باید بررسی نشده است \"
[ترجمه گوگل]رید گفت: 'خلیج Halong توسعه یافته است، و برخی از آن بررسی نشده است و همچنین باید آن را داشته باشد
[ترجمه گوگل]رید گفت: 'خلیج Halong توسعه یافته است، و برخی از آن بررسی نشده است و همچنین باید آن را داشته باشد
7. Many natural resources are being overdeveloped.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از منابع طبیعی overdeveloped هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از منابع طبیعی در حال توسعه هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از منابع طبیعی در حال توسعه هستند
8. The overdeveloped industrialism also results hi rationalism, which in turn further suppresses the inner Nature of man.
[ترجمه ترگمان]The صنعتی شدن (overdeveloped)نیز نتایج hi دارند که به نوبه خود طبیعت درونی انسان را سرکوب می کند
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن بیش از حد نیز باعث رعایت هماهنگی می شود که به نوبه خود سبب می شود که طبیعت درونی انسان را سرکوب کند
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن بیش از حد نیز باعث رعایت هماهنگی می شود که به نوبه خود سبب می شود که طبیعت درونی انسان را سرکوب کند
9. Plus your body, you're overdeveloped, you all these muscles.
[ترجمه ترگمان]به علاوه بدنت، تو overdeveloped، تو همه این ماهیچه ها
[ترجمه گوگل]به علاوه بدن شما، شما بیش از حد توسعه یافته است، شما همه این عضلات
[ترجمه گوگل]به علاوه بدن شما، شما بیش از حد توسعه یافته است، شما همه این عضلات
10. Plus your body, you're overdeveloped, you have all these muscles.
[ترجمه ترگمان]به علاوه بدنت، تو overdeveloped، تو همه این ماهیچه ها رو داری
[ترجمه گوگل]به علاوه بدن شما، شما بیش از حد توسعه یافته، شما همه این عضلات
[ترجمه گوگل]به علاوه بدن شما، شما بیش از حد توسعه یافته، شما همه این عضلات
11. Muscles that were overdeveloped by weightlifting.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های وزنه برداری که توسط وزنه برداری مجروح شده بودند
[ترجمه گوگل]ماهیچه هایی که توسط وزنه برداری بیش از حد توسعه یافته اند
[ترجمه گوگل]ماهیچه هایی که توسط وزنه برداری بیش از حد توسعه یافته اند
12. There exist both the problems of overdeveloped and under developing for the resource development on the mountain areas.
[ترجمه ترگمان]هم مشکلات of و هم در حال توسعه برای توسعه منابع در مناطق کوهستانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]هر دوی این مشکلات در زمینه توسعه و توسعه زیرساختها در مناطق کوهستانی وجود دارد
[ترجمه گوگل]هر دوی این مشکلات در زمینه توسعه و توسعه زیرساختها در مناطق کوهستانی وجود دارد
13. He didn't need two of these overdeveloped Valkyries wandering around in the middle of a fight.
[ترجمه ترگمان]او به دوتا از این Valkyries overdeveloped نیازی نداشت
[ترجمه گوگل]او دو تا از این والکیری ها را ندیده بود که در وسط یک مبارزه سرگردان بودند
[ترجمه گوگل]او دو تا از این والکیری ها را ندیده بود که در وسط یک مبارزه سرگردان بودند
14. My overdeveloped maternal instinct has been triggered. There is only one thing to do in these circumstances and that is the right thing.
[ترجمه ترگمان]غریزه مادری من فعال شده در این شرایط فقط یک کار هست و این کار درست است
[ترجمه گوگل]غریزه مادری بیش از حد من توسعه یافته است در این شرایط تنها یک چیز وجود دارد و این درست است
[ترجمه گوگل]غریزه مادری بیش از حد من توسعه یافته است در این شرایط تنها یک چیز وجود دارد و این درست است
پیشنهاد کاربران
بیش از حد توسعه یافته، توسعه و عمران زیاد یافتن
بیش از حد رشد کرده، زیاده پیشرفته، بیمارگونه
کلمات دیگر: