چنانکه سبب وعلت رابرساند، ازراه علت، جهت
causally
چنانکه سبب وعلت رابرساند، ازراه علت، جهت
انگلیسی به فارسی
علت
انگلیسی به انگلیسی
• in a causal manner, in a manner that produces an effect
جملات نمونه
1. Is unemployment causally related to crime?
[ترجمه ترگمان]آیا بیکاری مربوط به جنایت است؟
[ترجمه گوگل]آیا بیکاری به علت جرم مرتبط است؟
[ترجمه گوگل]آیا بیکاری به علت جرم مرتبط است؟
2. This, of course, assumes that these variables are causally related to sudden infant death syndrome and are independent.
[ترجمه ترگمان]البته فرض بر این است که این متغیرها در ارتباط با سندرم مرگ ناگهانی نوزاد هستند و مستقل هستند
[ترجمه گوگل]این، البته، فرض می کند که این متغیرها به علت سندرم مرگ ناگهانی نوزاد ارتباط دارند و مستقل هستند
[ترجمه گوگل]این، البته، فرض می کند که این متغیرها به علت سندرم مرگ ناگهانی نوزاد ارتباط دارند و مستقل هستند
3. They would retort that, if rules are causally effective, it must be in the manner of other causal laws.
[ترجمه ترگمان]آن ها پاسخ می دهند که اگر قواعد بسیار موثر باشند، باید به روش دیگر قوانین علی باشد
[ترجمه گوگل]آنها این را رد می کنند، اگر قوانین به طور موثری موثر باشند، باید به نحوی دیگر قوانین علی باشد
[ترجمه گوگل]آنها این را رد می کنند، اگر قوانین به طور موثری موثر باشند، باید به نحوی دیگر قوانین علی باشد
4. Some people throw away plastic bags causally.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم کیسه های پلاستیکی را پرت می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از مردم کیسه های پلاستیکی را به علت پراکنده می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از مردم کیسه های پلاستیکی را به علت پراکنده می کنند
5. In order to know that two events are causally related, you need to observe many such pairs of events .
[ترجمه ترگمان]برای اینکه بدانید که دو رویداد مرتبط با هم هستند، باید تعداد زیادی از این نوع رویدادها را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]برای شناختن این که دو رویداد با یکدیگر ارتباط دارند، شما باید تعداد زیادی از این جفت رویداد را مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]برای شناختن این که دو رویداد با یکدیگر ارتباط دارند، شما باید تعداد زیادی از این جفت رویداد را مشاهده کنید
6. Smoking has been causally linked to hypertension, stroke, diabetes, cancer, heart and respiratory diseases, among others.
[ترجمه ترگمان]دخانیات با فشار خون، سکته، دیابت، سرطان، قلب و بیماری های تنفسی در میان افراد دیگر مرتبط بوده است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به علت پرفشاری خون، سکته مغزی، دیابت، سرطان، بیماری های قلبی و تنفسی، و غیره مرتبط است
[ترجمه گوگل]سیگار کشیدن به علت پرفشاری خون، سکته مغزی، دیابت، سرطان، بیماری های قلبی و تنفسی، و غیره مرتبط است
7. As part of nature, human action is causally determined.
[ترجمه ترگمان]به عنوان بخشی از طبیعت، عمل انسانی تعیین شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان بخشی از طبیعت، عمل انسان به طور عام تعیین شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان بخشی از طبیعت، عمل انسان به طور عام تعیین شده است
8. The two problems are causally connected. If documentation were current, people would be more likely to read it.
[ترجمه ترگمان]این دو مشکل به هم متصل شده اند اگر مستندسازی در حال حاضر باشد، احتمال این وجود دارد که مردم آن را بخوانند
[ترجمه گوگل]دو مشکل به طور متصل به یکدیگر هستند اگر اسناد در حال حاضر بود، مردم بیشتر احتمال دارد آن را بخوانند
[ترجمه گوگل]دو مشکل به طور متصل به یکدیگر هستند اگر اسناد در حال حاضر بود، مردم بیشتر احتمال دارد آن را بخوانند
9. His conclusions adhere very closely to the statistical results and he is careful in specifying which effects are causally prior to others.
[ترجمه ترگمان]نتایج او به نتایج آماری بسیار نزدیک است و دقت می کند که مشخص کند کدام تاثیرات قبل از دیگران causally هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری های او بسیار نزدیک به نتایج آماری است و او دقیقا در تعیین اینکه چه اثرات قبل از دیگران به علت است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری های او بسیار نزدیک به نتایج آماری است و او دقیقا در تعیین اینکه چه اثرات قبل از دیگران به علت است
10. Perhaps the particular potentials he is recording are not causally linked with the conscious experiences he is investigating?
[ترجمه ترگمان]شاید پتانسیل خاصی که او ضبط می کند مربوط به تجربیات آگاهانه نیست که او در حال انجام تحقیقات است؟
[ترجمه گوگل]شاید پتانسیل های خاصی که او ضبط می کند به طور علنی با تجارب آگاهانه او تحقیق نمی شود؟
[ترجمه گوگل]شاید پتانسیل های خاصی که او ضبط می کند به طور علنی با تجارب آگاهانه او تحقیق نمی شود؟
11. Sometimes a theoretical framework prescribes that particular factors are considered causally prior to others.
[ترجمه ترگمان]گاهی یک چارچوب تیوریک معین می کند که عوامل خاص پیش از دیگران در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک چارچوب نظری بیانگر آن است که عوامل خاصی پیش از دیگران به صورت علمی مطرح می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات یک چارچوب نظری بیانگر آن است که عوامل خاصی پیش از دیگران به صورت علمی مطرح می شوند
12. This is predicted by various statistical models, and does not imply that earthquakes that are distant in location, but close in time, are causally related.
[ترجمه ترگمان]این امر توسط مدل های آماری مختلف پیش بینی می شود و به این معنا نیست که زمین لرزه ها که در محل دور هستند، اما در زمان نزدیک بهم مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]این مدل های مختلف آماری پیش بینی شده است و به این معنی نیست که زمین لرزه هایی که در محل دور هستند، اما در زمان نزدیک، به طور علنی مرتبط هستند
[ترجمه گوگل]این مدل های مختلف آماری پیش بینی شده است و به این معنی نیست که زمین لرزه هایی که در محل دور هستند، اما در زمان نزدیک، به طور علنی مرتبط هستند
13. As he came into the doctor's consulting room, he said causally, Good morning, doctor.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به اتاق مشاوره دکتر می رفت گفت: صبح به خیر دکتر
[ترجمه گوگل]او به علت به اتاق مشاوره دکتر رفت، صبح به خیر، دکتر
[ترجمه گوگل]او به علت به اتاق مشاوره دکتر رفت، صبح به خیر، دکتر
14. Your clinical sense also tells you that myriad other biopsychosocial factorsmay be causally related to Mr. Jones' depressive symptoms.
[ترجمه ترگمان]حس بالینی شما همچنین به شما می گوید که هزاران biopsychosocial دیگر مربوط به علایم افسردگی آقای جونز هستند
[ترجمه گوگل]معیار بالینی شما همچنین به شما می گوید که تعداد زیادی از عوامل دیگر بیوپسیوسیوسی ممکن است به علت مرتبط با علائم افسردگی آقای جونز باشد
[ترجمه گوگل]معیار بالینی شما همچنین به شما می گوید که تعداد زیادی از عوامل دیگر بیوپسیوسیوسی ممکن است به علت مرتبط با علائم افسردگی آقای جونز باشد
15. The intentional realist argument made by symbol computationalists is to show that propositional attitudes with semantic properties are causally efficacious.
[ترجمه ترگمان]استدلال realist عمدی که توسط نماد computationalists ایجاد می شود این است که نشان دهد که نگرش های گزاره ای با خواص معنایی، موثر و موثر هستند
[ترجمه گوگل]استدلال واقع گرایانه عمدی که توسط محاسبات گرایان نماد ارائه شده است نشان می دهد که نگرش های گزاره ای با خواص معنایی اثرگذارانه هستند
[ترجمه گوگل]استدلال واقع گرایانه عمدی که توسط محاسبات گرایان نماد ارائه شده است نشان می دهد که نگرش های گزاره ای با خواص معنایی اثرگذارانه هستند
پیشنهاد کاربران
به طور علّی
به طور سببی
کلمات دیگر: