(verb transitive) پرستش، ستودن، عشق ورزیدن (به)، عاشق شدن (به)
adored
(verb transitive) پرستش، ستودن، عشق ورزیدن (به)، عاشق شدن (به)
انگلیسی به فارسی
عاشق، عشق ورزیدن، ستودن، پرستش کردن، ستایش کردن
انگلیسی به انگلیسی
• admired,loved, receiving admiration
جملات نمونه
1. she adored her older sister
خواهر بزرگ تر خود را از ته دل دوست داشت.
2. She adored her parents and would do anything to please them.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش را می پرستید و هر کاری برای خشنود کردن آن ها می کرد
[ترجمه گوگل]او والدینش را تحسین می کرد و هر کاری می کرد تا آنها را بپوشاند
[ترجمه گوگل]او والدینش را تحسین می کرد و هر کاری می کرد تا آنها را بپوشاند
3. They adored her as a living goddess.
[ترجمه ترگمان]ان ها او را به عنوان یک الهه زنده ستایش می کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان یک الهه زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان یک الهه زندگی می کردند
4. My mother had a suitor who adored her.
[ترجمه ترگمان]مادرم خواستگار داشت که او را می پرستید
[ترجمه گوگل]مادر من دوست داشتنی بود که او را تحسین می کرد
[ترجمه گوگل]مادر من دوست داشتنی بود که او را تحسین می کرد
5. He is adored by his public.
[ترجمه ترگمان]در ملا عام او را می پرستد
[ترجمه گوگل]او توسط عموم او مورد احترام است
[ترجمه گوگل]او توسط عموم او مورد احترام است
6. Her husband absolutely adored her.
[ترجمه ترگمان]شوهرش کام لا او را می پرستید
[ترجمه گوگل]شوهرش کاملا او را تحسین می کند
[ترجمه گوگل]شوهرش کاملا او را تحسین می کند
7. She adored Paddy but he didn't treat her well.
[ترجمه ترگمان]پدی را می پرستید، اما با او خوب رفتار نمی کرد
[ترجمه گوگل]او پدی را تحسین کرد اما او با او رفتار نکرد
[ترجمه گوگل]او پدی را تحسین کرد اما او با او رفتار نکرد
8. Mark had adored his grandparents and would listen spellbound to their stories for hours on end.
[ترجمه ترگمان]مارک پدربزرگ و مادربزرگش را دوست داشت و برای ساعت ها به stories گوش می داد
[ترجمه گوگل]مارک به پدربزرگ و مادربزرگش احترام می گذاشت و به مدت چندین ساعت به داستان هایش گوش فرا می داد
[ترجمه گوگل]مارک به پدربزرگ و مادربزرگش احترام می گذاشت و به مدت چندین ساعت به داستان هایش گوش فرا می داد
9. Although many students adored Albers, others found him inflexible and stifling.
[ترجمه ترگمان]با آن که بسیاری از دانش آموزان Albers را می پرستید، برخی دیگر او را سخت و خفه کننده یافتند
[ترجمه گوگل]گرچه بسیاری از دانش آموزان البرز را دوست داشتند، دیگران او را انعطاف ناپذیر و خسته کننده می دانستند
[ترجمه گوگل]گرچه بسیاری از دانش آموزان البرز را دوست داشتند، دیگران او را انعطاف ناپذیر و خسته کننده می دانستند
10. I adored them and they me.
[ترجمه ترگمان]من آن ها را دوست می داشتم و آن ها هم مرا دوست می داشتند
[ترجمه گوگل]من آنها را تحسین می کنم و آنها مرا
[ترجمه گوگل]من آنها را تحسین می کنم و آنها مرا
11. He said he adored hard-bitten policemen.
[ترجمه ترگمان]او گفت که او پلیس ها افراد پلیس سخت را می پرستد
[ترجمه گوگل]او گفت که او ستمکار پلیس است
[ترجمه گوگل]او گفت که او ستمکار پلیس است
12. Adored by kids, Mums, Dads, Grandmums and Grandads alike, she can do no wrong.
[ترجمه ترگمان]مامان، مامان، بابا، بابا، پدرها، Grandmums و Grandads شبیه هم هستند، او نمی تواند کار اشتباهی انجام بدهد
[ترجمه گوگل]او می تواند هر کاری که اشتباه می کند، توسط بچه ها، مامان ها، پدران، مادربزرگ ها و پدربزرگ ها مورد احترام قرار گیرد
[ترجمه گوگل]او می تواند هر کاری که اشتباه می کند، توسط بچه ها، مامان ها، پدران، مادربزرگ ها و پدربزرگ ها مورد احترام قرار گیرد
13. And while I adored them both, I was closer to her ladyship.
[ترجمه ترگمان]و در همان حال که هردوی آن ها را ستایش می کردم، به سرکار خانم نزدیک تر شدم
[ترجمه گوگل]و در حالی که من هر دو آنها را تحسین می کردم، به نزد خداوند نزدیک تر بودم
[ترجمه گوگل]و در حالی که من هر دو آنها را تحسین می کردم، به نزد خداوند نزدیک تر بودم
14. How those middle-class Sorels and Maurrases adored it-the hand that gripped the knife with authority.
[ترجمه ترگمان]این که چگونه آن دو طبقه متوسط و Maurrases آن را ستایش می کردند - دستی که چاقو را با اقتدار احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]چگونه صلح ها و موراسهای طبقه متوسط آن را تحسین می کنند - دستانی که چاقو را با اقتدار درگیر می کند
[ترجمه گوگل]چگونه صلح ها و موراسهای طبقه متوسط آن را تحسین می کنند - دستانی که چاقو را با اقتدار درگیر می کند
پیشنهاد کاربران
fall in love with someone
قابل ستایش
قابل تحسین
ستودنی
کلمات دیگر: