1. she claims that she was pressurized to resign
ادعا می کند به او فشار آوردند که استعفا بدهد.
2. the compartments of this submarine are fully pressurized
فشار اتاقک های این زیردریایی کاملا تنظیم شده است.
3. Do not be pressurized into making your decision immediately.
[ترجمه ترگمان]تحت فشار قرار ندهید که بلافاصله تصمیم خود را بگیرید
[ترجمه گوگل]به تصمیم گیری فوری خود فشار نیاورید
4. She was pressurized into agreeing to a merger.
[ترجمه ترگمان]او تحت فشار قرار گرفته بود که با ادغام موافقت کند
[ترجمه گوگل]او به توافق برای ادغام فشار می آورد
5. The compartments are fully pressurized.
[ترجمه ترگمان]این بخش ها به طور کامل تحت فشار هستند
[ترجمه گوگل]محفظه ها به طور کامل تحت فشار قرار می گیرند
6. Everyone is being pressurized to vote.
[ترجمه ترگمان]همه تحت فشار هستند تا رای بدهند
[ترجمه گوگل]هر کس برای رأی دادن تحت فشار قرار می گیرد
7. Certain types of foods are also dispensed in pressurized canisters.
[ترجمه ترگمان]انواع ویژه ای از غذاها نیز در محفظه های تحت فشار تولید می شوند
[ترجمه گوگل]انواع خاصی از غذاها نیز در کانتورهای تحت فشار قرار می گیرند
8. Pressurized container - do not puncture.
[ترجمه ترگمان]container Pressurized - سوراخ نکنید
[ترجمه گوگل]مخزن تحت فشار - خرابی نکنید
9. The factories have pressurized the farmers into producing more milk.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه ها کشاورزان را تحت فشار قرار داده اند تا شیر بیشتری تولید کنند
[ترجمه گوگل]کارخانه ها کشاورزان را به تولید شیر بیشتر فشار می آورند
10. The government have pressurized the farmers into producing more milk.
[ترجمه ترگمان]دولت کشاورزان را تحت فشار قرار داده است تا شیر بیشتری تولید کنند
[ترجمه گوگل]دولت کشاورزان را به تولید شیر بیشتر فشار آورده است
11. She was pressurized into accepting the job.
[ترجمه ترگمان]او تحت فشار قرار گرفت تا این شغل را بپذیرد
[ترجمه گوگل]او به پذیرش این کار فشار وارد کرد
12. He was pressurized into signing the agreement.
[ترجمه ترگمان]او تحت فشار قرار گرفت تا توافقنامه را امضا کند
[ترجمه گوگل]او به امضای قرارداد فشار وارد کرد
13. pressurized section of an aircraft.
[ترجمه ترگمان]بخش تحت فشار یک هواپیما
[ترجمه گوگل]بخش تحت فشار هواپیما
14. The submarine is pressurized just like an airplane.
[ترجمه ترگمان]زیردریایی درست مثل یک هواپیما تحت فشار است
[ترجمه گوگل]زیردریایی مانند یک هواپیما تحت فشار قرار می گیرد
15. The internal part of the mid-section was also pressurized and contained the guidance computer and the environmental control system.
[ترجمه ترگمان]بخش داخلی بخش میانی نیز تحت فشار قرار گرفت و حاوی کامپیوتر هدایت و سیستم کنترل محیطی بود
[ترجمه گوگل]بخش داخلی بخش متوسط نیز تحت فشار قرار گرفت و حاوی کامپیوتر هدایت و سیستم کنترل محیط زیست بود