کلمه جو
صفحه اصلی

henpecked


زیرنفوذزن قرارگرفته

انگلیسی به فارسی

زیرنفوذزن قرارگرفته


انگلیسی به انگلیسی

• intimidated, being nagged
if you describe a man as henpecked, you mean that he is completely dominated by a woman who orders him about and tells him what to do.

مترادف و متضاد

dominated by one's wife


Synonyms: in fear of one's wife, subjected to nagging, browbeaten, intimidated, passive, constrained, compliant, yielding, acquiescent, obedient, resigned, submissive, wife-ridden, docile, meek, unresisting, unassertive, nagged, timid, led by the nose, dominated, under one's thumb


جملات نمونه

1. a regularly henpecked husband
شوهری که مرتب مورد سرزنش زنش قرار می گیرد

2. Celie strived not to conform to a stereotyped henpecked housebound wife.
[ترجمه ترگمان]Celie strived که با یک زن housebound stereotyped مطابقت نداشته باشد
[ترجمه گوگل]سلی تلاش کرد که با یک زن متاهل متولد شده در خانه کار نکند

3. Rip Van Winkle, a kindly, lazy, henpecked man, set out for a remote part of the Catskill Mountains.
[ترجمه ترگمان]بریدن ون Winkle، یک مرد مهربان، تنبل و تنبل، برای یک قسمت دور از کوهستان Catskill راه افتاد
[ترجمه گوگل]Rip Van Winkle، یک مرد مهربان، تنبل و متعصب، برای یک قسمت از دور از کوه های Catskill تنظیم شده است

4. He is a typical henpecked husband.
[ترجمه ترگمان]او یک شوهر معمولی است
[ترجمه گوگل]او یک شوهر معمولی است

5. Amoeba or Henpecked Husband? hey ? e One and the Same!
[ترجمه ترگمان]amoeba یا شوهر henpecked؟ هی؟ ! یکی و هم مثل هم
[ترجمه گوگل]آمیب یا شوهر هنککد؟ سلام یکی از همین و همین!

6. A henpecked husband is one who always agrees to do what his wife wants.
[ترجمه ترگمان]شوهر henpecked کسی است که همیشه با آنچه که همسرش می خواهد انجام می دهد
[ترجمه گوگل]یک شوهر نابالغ است که همیشه موافق انجام آنچه همسرش می خواهد

7. After getting married, he turns to be henpecked.
[ترجمه ترگمان]بعد از ازدواج، اون تبدیل به \"henpecked\" میشه
[ترجمه گوگل]پس از ازدواج، او تبدیل به ملودی می شود

8. Among Chinese philosophers, Wang Yang - ming was henpecked. "
[ترجمه ترگمان]در میان فیلسوفان چینی، \"وانگ یانگ\" henpecked نام داشت
[ترجمه گوگل]در بین فیلسوفان چینی، وانگ یانگ مینیکس، همسرش بود '

9. Coward henpecked, my wife always says before a stranger afraid of him.
[ترجمه ترگمان]زن من همیشه قبل از اینکه یک غریبه از او بترسه می گوید: بزدل!
[ترجمه گوگل]همسر من همیشه می گوید قبل از یک غریبه که از او می ترسد

10. Shanghai men are jokingly called henpecked husbands.
[ترجمه ترگمان]مردان شانگهای به شوخی شوهران henpecked نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]مردان شانگهای شوخی می کنند مردان شوهرشان را نام می برند

11. A henpecked husband always gives in to his wife.
[ترجمه ترگمان]شوهر henpecked همیشه به زنش می دهد
[ترجمه گوگل]همسر معشوقه همیشه به همسرش می دهد

12. People refer the man who was afraid of his wife as henpecked.
[ترجمه ترگمان]مردم به مردی که از زنش مانند henpecked می ترسید
[ترجمه گوگل]مردم مردی را که از همسرش میترسید به عنوان مادرم راهنمایی می کند

13. In some polygamous species, such as the patas monkey, the males become henpecked.
[ترجمه ترگمان]در برخی از گونه های چند گانه نظیر میمون patas، نرها به henpecked تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]در برخی از گونه های چند قطبی، مانند میمون patas، مردان تبدیل به جنس نر

14. He's not a man who takes kindly to being henpecked.
[ترجمه ترگمان]او مردی نیست که با مهربانی و مهربانی رفتار کند
[ترجمه گوگل]او مردی نیست که مهربان باشد

پیشنهاد کاربران

زن ذلیل

بدبخت

خوشبخت ترین فرد :کسی که تحت نظر زن قرار گرفته است . .

زیر سلطه زن

در افغانستان زن مزدور گویند.


کلمات دیگر: