کلمه جو
صفحه اصلی

sixth sense


معنی : قوه ادراک، حس ششم
معانی دیگر : حس ششم، قوه ادراک

انگلیسی به فارسی

حس ششم، قوه ادراک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the ability to perceive independently of the five senses; intuition.
مشابه: instinct, intuition

• telepathic sense, telepathy
you say that someone has a sixth sense when they somehow know, or seem to know, things although they do not have any direct evidence of them.

مترادف و متضاد

قوه ادراک (اسم)
comprehension, nous, sixth sense

حس ششم (اسم)
sixth sense

extrasensory perception


Synonyms: ESP, ESP, clairvoyance, divination, extrasensory perception, feeling, feeling in one's bones, foreknowledge, foresight, gut feeling, gut feeling, hunch, insight, instinct, intuition, intuitiveness, keen intuition, perception, premonition, second sight, second sight, telepathy, vibes


جملات نمونه

1. The interesting thing about O'Reilly is his sixth sense for finding people who have good ideas.
[ترجمه ترگمان]نکته جالب در مورد \"O\" حس ششم او برای یافتن افرادی است که ایده های خوبی دارند
[ترجمه گوگل]چیز جالبی در مورد اویللی حس ششم او برای پیدا کردن افرادی است که ایده های خوب دارند

2. A kind of sixth sense told her that there was someone else in the room, and she turned round quickly.
[ترجمه ترگمان]حس ششم به او گفت که یک نفر دیگر در اتاق است و او به سرعت برگشت
[ترجمه گوگل]یک نوع حس ششم به او گفت که شخص دیگری در اتاق وجود دارد و او به سرعت در حال چرخش است

3. A sixth sense told her that he would be waiting for her when she got home.
[ترجمه ترگمان]حس ششم به او گفت که وقتی به خانه رسید منتظرش خواهد ماند
[ترجمه گوگل]حس ششم به او گفت که او در هنگام ورود به خانه منتظر او خواهد بود

4. He seemed to have a sixth sense for knowing when his brother was in trouble.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که می دانست برادرش در دردسر افتاده است
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسید حس ششم برای دانستن زمانی که برادرش در معرض مشکل بود، به نظر می رسید

5. A sixth sense told me that the train was going to crash.
[ترجمه Ayda] حس ششم به من گفت که قطار میخواست تصادف کند
[ترجمه ترگمان]حس ششم به من گفت که قطار قرار است سقوط کند
[ترجمه گوگل]یک حس ششم به من گفت که قطار در حال سقوط بود

6. Often our intuition or sixth sense warns us of impending danger.
[ترجمه ترگمان]اغلب حس ششم یا حس ششم ما را در مورد خطر قریب الوقوع هشدار می دهد
[ترجمه گوگل]اغلب شهود یا حس ششم به ما هشدار خطر ابتلاء می دهد

7. My sixth sense told me to stay here and wait.
[ترجمه ترگمان]حس ششم من بهم گفت که اینجا بمونم و منتظر بمونم
[ترجمه گوگل]حس ششم من به من گفت اینجا بمانم و منتظر بمانم

8. I missed Matata's sixth sense and the Boer war rifle.
[ترجمه ترگمان]حس ششم Matata و تفنگ جنگی بوئر را از دست دادم
[ترجمه گوگل]من ششمین ماتاتا و تفنگ جنگ بوئر را از دست دادم

9. My sixth sense told me to stay here.
[ترجمه ترگمان]حس ششم من بهم گفت که اینجا بمونم
[ترجمه گوگل]حس ششم من به من گفت اینجا بمانم

10. An eerie sixth sense guided him to wherever a crisis was unfolding.
[ترجمه ترگمان]حس ششم وهم آوری او را به هر جایی که بحران آشکار می شد هدایت می کرد
[ترجمه گوگل]یک شستی شگفت انگیز او را به هر کجا که بحرانی در حال وقوع بود هدایت کرد

11. Perhaps Chick was using some kind of sixth sense to follow her rather than simple powers of observation.
[ترجمه ترگمان]شاید جوجه کوچولو از نوعی حس ششم برای پیروی از او به جای توان های ساده مشاهدات استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]شاید جوجه از نوعی از حس ششم استفاده کرد تا به دنبال قدرت ساده ای از مشاهدات باشد

12. A forward has a sixth sense and from an early stage I realised I had the corner back in my pocket.
[ترجمه ترگمان]حس ششم یک حس ششم دارد و از مرحله اول فهمیدم که آن گوشه را در جیبم دارم
[ترجمه گوگل]رو به جلو حس ششم دارد و از مراحل اولیه متوجه شدم که من در جیبم زانو زده بودم

13. Rob has a sixth sense for making the right investment.
[ترجمه ترگمان]راب برای درست کردن سرمایه گذاری صحیح حس ششم دارد
[ترجمه گوگل]راب حس ششم را برای سرمایه گذاری درست می داند

14. She'd gone only a short way when some sixth sense brought her to a halt in the nick of time.
[ترجمه ترگمان]تنها راه کوتاهی را طی کرده بود که حس ششم او را متوقف کرد
[ترجمه گوگل]او تنها یک راه کوتاه را طی می کرد وقتی که حس ششم او را در زمان محکومیت متوقف کرد

پیشنهاد کاربران

حس ششم


کلمات دیگر: