اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardroom
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
انگلیسی به فارسی
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
اتاق جلسه
انگلیسی به انگلیسی
• meeting room for a board of directors, conference room where an executive board meets
the boardroom is a room where the board of a company meets.
the boardroom is a room where the board of a company meets.
جملات نمونه
1. The massive boardroom pay awards were criticized by the workers.
[ترجمه مهسا] پرداخت پاداشهای بزرگ هییت مدیره توسط کارگران مورد انتقاد قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]کارکنان عظیم و هییت مدیره، توسط کارگران مورد انتقاد قرار گرفتند[ترجمه گوگل]کارگران هیئت مدیره عظیم هیئت مدیره را پرداخت می کنند
2. The receptionist led the way to the boardroom.
[ترجمه ترگمان]متصدی پذیرش راه را به هییت مدیره هدایت کرد
[ترجمه گوگل]مدیر ثبت کننده راه را به اتاق جلسه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]مدیر ثبت کننده راه را به اتاق جلسه هدایت کرد
3. She lost her position in a boardroom coup .
[ترجمه ترگمان]او جایگاه خود را در یک کودتای هییت مدیره از دست داد
[ترجمه گوگل]او موقعیت خود را در کودتای هیئت مدیره از دست داد
[ترجمه گوگل]او موقعیت خود را در کودتای هیئت مدیره از دست داد
4. She certainly made her presence felt in the boardroom.
[ترجمه ترگمان] اون واقعا باعث شده بود که حضورش تو اتاق هیات مدیره حس کنه
[ترجمه گوگل]او قطعا حضور خود را در اتاق جلسه احساس کرد
[ترجمه گوگل]او قطعا حضور خود را در اتاق جلسه احساس کرد
5. Everyone had already assembled in the boardroom for the 9:00 a. m. session.
[ترجمه ترگمان]همه قبل از ۹ صبح توی اتاق هیات مدیره جمع شدن ام جلسه
[ترجمه گوگل]هر کس قبلا در جلسه هیئت مدیره برای 9 00 a مونتاژ کرده بود متر جلسه
[ترجمه گوگل]هر کس قبلا در جلسه هیئت مدیره برای 9 00 a مونتاژ کرده بود متر جلسه
6. A spokesman dismissed any suggestion of a boardroom rift.
[ترجمه ترگمان]یک سخنگو هر گونه پیشنهاد ایجاد شکاف هیات مدیره را رد کرد
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی هر گونه پیشنهادی از اختلاس هیئت مدیره را رد کرد
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی هر گونه پیشنهادی از اختلاس هیئت مدیره را رد کرد
7. The directors were working overtime in the boardroom.
[ترجمه ترگمان]مدیران از اضافه کاری در جلسات هیات مدیره برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]مدیران بیش از حد کار در اتاق هیئت مدیره کار می کردند
[ترجمه گوگل]مدیران بیش از حد کار در اتاق هیئت مدیره کار می کردند
8. Our boardroom is up on the twenty-third floor.
[ترجمه ترگمان]اتاق هیات مدیره ما در طبقه بیست و سوم است
[ترجمه گوگل]اتاق هیئت مدیره ما در طبقه بیست و سوم است
[ترجمه گوگل]اتاق هیئت مدیره ما در طبقه بیست و سوم است
9. The report criticised boardroom fat cats who award themselves huge pay increases.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به انتقاد از گربه های چاقی که خود را نشان می دهند، مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]این گزارش به انتقاد از گربه های چربی هیئت مدیره پرداخت که افزایش پرداخت های عظیم خود را اعطا می کنند
[ترجمه گوگل]این گزارش به انتقاد از گربه های چربی هیئت مدیره پرداخت که افزایش پرداخت های عظیم خود را اعطا می کنند
10. If he's a skilled boardroom apparatchik, they say he's not much cop as a coach.
[ترجمه ترگمان]اگه اون یک اتاق boardroom ماهر باشه، میگن که اون پلیس خوبی نیست
[ترجمه گوگل]اگر او یک متخصص حسابدار هیئت مدیره ماهر است، می گویند او پلیس نیست به عنوان یک مربی
[ترجمه گوگل]اگر او یک متخصص حسابدار هیئت مدیره ماهر است، می گویند او پلیس نیست به عنوان یک مربی
11. The boardroom was full of women in hats and men in dark suits who looked like a convention of dentists.
[ترجمه ترگمان]اتاق هیات مدیره اتاق پر از زنان و مردانی بود که کت و شلوار مشکی به تن داشتند و مردانی با کت و شلوار تیره که شبیه به مجمع of بودند
[ترجمه گوگل]اتاق هیئت مدیره پر از زنان در کلاه و مردانه در لباس های تاریک که مانند یک کنوانسیون دندانپزشکان بود
[ترجمه گوگل]اتاق هیئت مدیره پر از زنان در کلاه و مردانه در لباس های تاریک که مانند یک کنوانسیون دندانپزشکان بود
12. The workhouse, erected with its fine boardroom in 1838 at a cost of £000, was built to accommodate 170 inmates.
[ترجمه ترگمان]این نوانخانه که در سال ۱۸۳۸ با هزینه ۲۰۰۰۰ پوند به اتاق هیات مدیره رفت تا ۱۷۰ زندانی را در خود جای دهد
[ترجمه گوگل]کارخانه که در سال 1838 با مبلغ 000 پوند ساخته شده بود، در محل کار خود قرار گرفت و به 170 نفر رسید
[ترجمه گوگل]کارخانه که در سال 1838 با مبلغ 000 پوند ساخته شده بود، در محل کار خود قرار گرفت و به 170 نفر رسید
13. They knew he was out of the boardroom at the right time.
[ترجمه ترگمان] اونا می دونستن که اون در زمان مناسب از اتاق هیات مدیره بیرون اومده
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که او در زمان مناسب از اتاق هیئت مدیره خارج شده است
[ترجمه گوگل]آنها می دانستند که او در زمان مناسب از اتاق هیئت مدیره خارج شده است
14. After a boardroom tussle at Paramount, its studio chief, Frank Mancuso, quit.
[ترجمه ترگمان]بعد از جلسه هیات مدیره شرکت پارامونت، رئیس استودیو، فرانک Mancuso، استعفا داد
[ترجمه گوگل]پس از یک جلسه هیئت مدیره در Paramount، مدیر استودیوی آن، فرانک مانکوزو، ترک کرد
[ترجمه گوگل]پس از یک جلسه هیئت مدیره در Paramount، مدیر استودیوی آن، فرانک مانکوزو، ترک کرد
پیشنهاد کاربران
the amount of money that you have in your bank account
اتاق جلسه بر ای مدیر ان یک شرکت
کلمات دیگر: