کلمه جو
صفحه اصلی

invertebrate


معنی : نااستوار، بی عزم، بی مهره، فاقد ستون فقرات، بدون استخوان پشت، بدون ستون فقرات، غیر ذیفقار
معانی دیگر : (جانورشناسی) بی مهره

انگلیسی به فارسی

بدون استخوان پشت، بدون ستون فقرات، بی مهره، غیرذیفقار، (مجازا) نااستوار، بی عزم


بی مهرگان، بی مهره، فاقد ستون فقرات، بدون استخوان پشت، بدون ستون فقرات، غیر ذیفقار، نااستوار، بی عزم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: without a spinal column or backbone; not vertebrate.
مشابه: spineless

- A slug is an invertebrate animal.
[ترجمه e.h] حلزون یک حیوان بی مهره است.
[ترجمه ترگمان] یه کرم حیوان درنده ای - ه
[ترجمه گوگل] یک سگ یک حیوان بی مهره است

(2) تعریف: having to do with invertebrate animals.

- invertebrate zoology
[ترجمه ترگمان] invertebrate جانورشناسی
[ترجمه گوگل] زیستگاه بی مهرگان
اسم ( noun )
• : تعریف: an invertebrate animal.

- More invertebrates exist on earth than animals that possess a spinal column.
[ترجمه ترگمان] invertebrates بیشتر از حیواناتی که ستون فقرات دارند وجود دارند
[ترجمه گوگل] بیشتر بی مهرگان در زمین وجود دارد از حیوانات که دارای ستون فقرات هستند

• animal which has no backbone
having no backbone
an invertebrate is a creature without a spine, for example an insect, worm, or octopus.

مترادف و متضاد

نااستوار (صفت)
unstable, infirm, instable, fast and loose, invertebrate

بی عزم (صفت)
instable, invertebrate, irresolute

بی مهره (صفت)
invertebrate, spineless

فاقد ستون فقرات (صفت)
invertebrate

بدون استخوان پشت (صفت)
invertebrate

بدون ستون فقرات (صفت)
invertebrate, spineless

غیر ذیفقار (صفت)
invertebrate

جملات نمونه

1. Like an invertebrate, she writhed on the floor, trapped in the ruin of her own body.
[ترجمه ترگمان]به خود می پیچید و روی زمین می خزید و در خراب کردن بدن خودش به دام می افتاد
[ترجمه گوگل]مانند یک بی مهره، او بر روی زمین سقوط کرد، در خرابه بدن خود به دام افتاده بود

2. There were major changes within the various invertebrate types, although these seldom caught the headlines.
[ترجمه ترگمان]تغییرات عمده ای در انواع مختلف invertebrate وجود داشت، هر چند که این موارد به ندرت اخبار را به خود جلب می کردند
[ترجمه گوگل]تغییرات عمده ای در انواع مختلف بی مهرگان وجود داشت، هرچند این ها به ندرت سرنخ ها را گرفتند

3. Even previously committed invertebrate labs like Alkon's Hermissenda group were making the switch.
[ترجمه ترگمان]حتی پیش از این نیز labs invertebrate مانند گروه Hermissenda Alkon در حال ساخت این تغییر بودند
[ترجمه گوگل]حتی آزمایشگاه های زنجیره ای که قبلا متعهد شده بودند مانند گروه Hermisndok Alkon انجام این کار را انجام دادند

4. Outside you could see invertebrate waves expiring on Rocky Point.
[ترجمه ترگمان]در بیرون شما می توانید امواج invertebrate که روی راکی نقطه منقضی می شوند را ببینید
[ترجمه گوگل]در بیرون شما می توانید امواج بیضه را که در Rocky Point منقضی می شوند مشاهده کنید

5. And Evans is hardly a slacker in the invertebrate department himself.
[ترجمه ترگمان]و \"ایوانز\" هم به سختی در حال slacker در بخش هاست
[ترجمه گوگل]و ایوانز به سختی در بخش بی مهره خود راضی است

6. Their food consists of virtually any invertebrate small enough to swallow, including grasshoppers, spiders and caterpillars.
[ترجمه ترگمان]غذای آن ها تقریبا به اندازه کافی کوچک است که بتوان آن ها را قورت داد، از جمله ملخ ها، عنکبوت و کرم های کرم
[ترجمه گوگل]غذای آنها شامل تقریبا هر نوع بی مهره ای است که به اندازه کافی برای بلعیدن از جمله ملخ ها، عنکبوت ها و کرم ها استفاده می شود

7. In contrast to boiling it alive, freezing an invertebrate to death is a humane thing to do.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با زنده کردن آن، منجمد کردن یک invertebrate به مرگ، کار بسیار خوبی است
[ترجمه گوگل]بر خلاف جوشاندن آن زنده، انجماد یک تاجر به مرگ، یک اقدام انسانی است که باید انجام شود

8. They disliked him only because he was invertebrate.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط به خاطر این بود که از او متنفر بودند
[ترجمه گوگل]آنها تنها او را دوست داشتند زیرا او بی مهره بود

9. On the aquaticLodge against cloudy sky. invertebrate search we captured such diverse creatures as crayfish, dragonfly nymphs, planarian worms, and snail eggs.
[ترجمه ترگمان]در the در برابر آسمان ابری در جستجوی invertebrate این موجودات گوناگون به عنوان crayfish، سنجاقک nymphs، کرم planarian و تخم های کرم را کشف کردیم
[ترجمه گوگل]در آبی آبی در برابر آسمان ابری ماجرا را انجام دادیم ما چنین موجوداتی متنوعی را به عنوان سرخدار، پناهگاه سنجاقک، کرمهای پلاناری و تخم مرغ حلزون اسیر کردیم

10. Now we have recovered invertebrate fossils, such as bivalves, conchostracans, gastropods and ostracodes, in the dinosaurian egg-bearing strata.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ما fossils invertebrate مانند bivalves، conchostracans، gastropods و ostracodes را در لایه های bearing egg پیدا کرده ایم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فسیلهای غیرمترقبه مانند دوغاله ها، کونشوستراس ها، گاستروپودها و استراکوز ها را در پوسته های تخمگذار دایناسوری بازیافت کرده ایم

11. Half of all invertebrate species live in tropical rain forests.
[ترجمه ترگمان]نیمی از تمامی گونه های invertebrate در جنگل های بارانی استوایی زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]نیمی از گونه های بی مهرگان در جنگل های بارانی گرمسیری زندگی می کنند

12. Amphioxus represents the transitional type of animals from invertebrate to vertebrate.
[ترجمه ترگمان]Amphioxus نشان دهنده نوع انتقال حیوانات از invertebrate تا مهره داران است
[ترجمه گوگل]Amphioxus نشان دهنده نوع انتقال حیوانات از چندجمله به مهره داران است

13. Much of the current research on biological neural networks involves the study of invertebrate animals, such as sea slugs or starfish.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تحقیقات فعلی در مورد شبکه های عصبی زیستی شامل مطالعه حیوانات invertebrate مانند صدف دریایی یا ستاره دریایی است
[ترجمه گوگل]بیشتر تحقیقات در مورد شبکه های عصبی بیولوژیکی شامل مطالعه حیوانات غیرمترقبه مانند رگه های دریایی و ستاره دریایی می شود

14. So a catastrophic drop to 5 percent of its pre-deluge invertebrate quantities still provided them with three square meals a day.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک سقوط فاجعه بار به ۵ درصد از pre invertebrate هنوز هم برای آن ها سه وعده غذا در روز فراهم می آورد
[ترجمه گوگل]بنابراین تخریب فاجعه بار به 5 درصد از مقادیر غیرمعمول قبل از رسوب آن، روزانه آنها را با سه وعده غذای مربع عرضه می کند


کلمات دیگر: