کلمه جو
صفحه اصلی

irreproachable


معنی : بی گناه، سرزنش نکردنی، ملامت نکردنی
معانی دیگر : سرزنش ناپذیر، نکوهش ناپذیر

انگلیسی به فارسی

سرزنش نکردنی، ملامت نکردنی، بی گناه


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: irreproachably (adv.), irreproachability (n.)
• : تعریف: not deserving blame or criticism; blameless or faultless.
متضاد: reprehensible, reproachable
مشابه: blameless, immaculate

- As a provider for his family, he was irreproachable, but he was a rather distant father to his children.
[ترجمه ترگمان] به عنوان یک شرکت کننده برای خانواده اش ملامت ناپذیر بود، اما نسبت به فرزندان خود نسب تا نسب تا بسیار دور بود
[ترجمه گوگل] به عنوان یک تامین کننده برای خانواده اش، او بی نظیر بود، اما او پدر پدر و مادرش بود

• faultless, blameless
if someone's behaviour or character is irreproachable, it is so good or correct that it cannot be criticized.

مترادف و متضاد

بی گناه (صفت)
dewy-eyed, blameless, innocent, guiltless, sinless, irreproachable, clean-handed

سرزنش نکردنی (صفت)
irreproachable

ملامت نکردنی (صفت)
irreproachable

innocent


Synonyms: beyond reproach, blameless, exemplary, faultless, good, guiltless, impeccable, inculpable, innocent, irreprehensible, irreprovable, perfect, pure, reproachless, righteous, unblamable, unblemished, unimpeachable, virtuous


Antonyms: blameable, imperfect


جملات نمونه

1. irreproachable manners
رفتار غیرقابل سرزنش

2. The government looked so vulnerable that even irreproachable traditionalists among the landowning nobility concluded that political reform was inescapable.
[ترجمه ترگمان]دولت چنان آسیب پذیر به نظر می رسید که حتی traditionalists irreproachable در میان اشراف زمیندار، به این نتیجه رسیدند که اصلاحات سیاسی غیرقابل اجتناب است
[ترجمه گوگل]دولت به طوری آسیب پذیر شده بود که حتی در سیاستمداران غیرقابل اعتماد در میان نجیب زمینی نیز تصمیم گرفت که اصلاحات سیاسی اجتناب ناپذیر باشد

3. Her conduct throughout was irreproachable.
[ترجمه ترگمان]رفتار و رفتارش ملامت ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]رفتار او در سرتاسر جهان بی نظیر بود

4. He would prove his good faith, his irreproachable character, once in the boat and on the waves.
[ترجمه ترگمان]او ایمان good را که یک بار در قایق و روی امواج بود ثابت می کرد
[ترجمه گوگل]او اعتماد به نفس خود را، شخصیت بی نظیر او، یک بار در قایق و در امواج ثابت می کند

5. In perfectly irreproachable South Carolina, which Fritz Hollings represents to its everlasting glory, the figure was 85 percent.
[ترجمه ترگمان]در کارولینای جنوبی کاملا غیرقابل ملامت، که فریتز Hollings مظهر افتخار ابدی خود است، این رقم ۸۵ درصد بود
[ترجمه گوگل]در کارولینای جنوبی کاملا بی نظیر، که Fritz Hollings به شکلی ابدی ماند، این رقم 85 درصد بود

6. The private life of Charles I was irreproachable.
[ترجمه ترگمان]زندگی خصوصی چارلز من غیرقابل سرزنش بود
[ترجمه گوگل]زندگی خصوصی چارلز من بی نظیر بود

7. He seemed to feel that by his own irreproachable regularity he would clear himself of blame.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که با نظم و ترتیب own خود را سرزنش خواهد کرد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید احساس می کرد که با نظم بی نظیر خود، خود را از سرزنش پاک می کند

8. A man of irreproachable conduct commands the respect of others.
[ترجمه ترگمان]این رفتار شایسته احترام دیگران است
[ترجمه گوگل]یک مرد از رفتار بی نظیر احکام دیگران را احراز می کند

9. John Calvin is not irreproachable on the death of Michael Servetus. It is too heavy a burden for him alone, however, to shoulder the responsibility of the age as such.
[ترجمه ترگمان](جان کالوین)از مرگ مایکل سروتوس سرزنش نیست با این حال، این بار مسئولیت سنگینی بر دوش او گذاشته و مسئولیت آن عصر را به دوش می کشد
[ترجمه گوگل]جان کالوین در مرگ مایکل سروتوس بی نظیر نیست با این حال، او مسئولیت سن را به عهده دارد

10. Irreproachable proactive work, a strong sense of responsibility, a strong dedication and team spirit.
[ترجمه ترگمان]کار پیش گس تر، حس قوی مسئولیت پذیری، فداکاری قوی و روحیه تیمی
[ترجمه گوگل]کار پیشگیرانه بی نظیر، حس قدرتمند مسئولیت، وفاداری قوی و روحیه تیم

11. BIO - BEAUTE commits to providing irreproachable cosmetic quality: exceptional textures and 100 % natural fragrances.
[ترجمه ترگمان]BIO - beaute متعهد می شود که کیفیت ظاهری قابل ملامت را تامین کند: بافت های استثنایی و ۱۰۰ درصد رایحه های طبیعی
[ترجمه گوگل]BIO - BEAUTE متعهد به ارائه کیفیت بی نظیری از لوازم آرایشی است: بافت های استثنایی و 100٪ طبیعی عطر

12. It emerged that her past behavior was far from irreproachable.
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که رفتار گذشته اش از آن منزه نبوده است
[ترجمه گوگل]ظهور کرد که رفتار گذشته او دور از بی معنی بود

13. It emerged that her past behaviour was far from irreproachable.
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که رفتار گذشته اش از آن منزه نبوده است
[ترجمه گوگل]ظهور کرد که رفتار گذشته او دور از بی معنی بود

14. It may be a rather indigestible meal for some, but the performances that Gray elicits are irreproachable.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک وعده غیرقابل هضم برای برخی باشد، اما آثاری که Gray استخراج می کند غیرقابل ملامت است
[ترجمه گوگل]این ممکن است یک وعده غذایی غیر قابل خوردن برای بعضی ها باشد، اما عملکرد هایی که غربال گرایان بی نظیر هستند

irreproachable manners

رفتار سرزنش‌نکردنی


پیشنهاد کاربران

غیر قابل سرزنش

e. g. Her conduct throughout was irreproachable
رفتار او سرتاسر/کل ش ملامت نکردنی بود


کلمات دیگر: