1.
قایق پارویی
2. He uses a rowboat to go fishing on the lake.
[ترجمه ترگمان]او از یک قایق پارویی برای ماهیگیری در دریاچه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او برای رفتن به ماهیگیری در دریاچه از کشتی قایقرانی استفاده می کند
3. I would troll for fish from the rowboat.
[ترجمه ترگمان]از یک قایق پارویی برای صید ماهی استفاده می کنم
[ترجمه گوگل]من برای ماهی از کشتی قایقرانی تسلیم شدم
4. Dad pushed off and jumped into the rowboat.
[ترجمه ترگمان]بابا او را هل داد و به داخل قایق پارویی پرید
[ترجمه گوگل]بابا فشار داد و به کشتی قایقرانی پرید
5. That was when I stole the rowboat.
[ترجمه ترگمان] اون موقع بود که قایق پارویی رو دزدیدم
[ترجمه گوگل]این زمانی بود که کشتی قایقرانی را سرقت کردم
6. Gordy led Ivan into the bow of the rowboat.
[ترجمه ترگمان]او ایوان را به دماغه قایق هدایت کرد
[ترجمه گوگل]گوردی ایوان را به کمان قایقرانی هدایت کرد
7. They beguiled the hours away on a rowboat.
[ترجمه ترگمان]ساعت ها را به یک قایق پارویی سرگرم می کنند
[ترجمه گوگل]آنها ساعت ها را در کشتی قایقرانی تحمل کردند
8. The rough waves capsized the rowboat.
[ترجمه ترگمان]امواج ناهموار قایق پارویی را واژگون کردند
[ترجمه گوگل]امواج خشن کشتی قایقرانی
9. The storm cast the little rowboat on the rocks.
[ترجمه ترگمان]طوفان قایق را بر روی صخره ها نقش بست
[ترجمه گوگل]طوفان کشتی قایقرانی کوچک را روی سنگ ها ریخته است
10. Then I got into my rowboat for the last time.
[ترجمه ترگمان]پس برای آخرین بار وارد قایق پارویی شدم
[ترجمه گوگل]سپس برای آخرین بار به قایق رانی من رسیدم
11. The brat cast the rowboat loose again! Let's get it.
[ترجمه ترگمان]پسرک دوباره قایق را شل کرد بریم بگیریمش
[ترجمه گوگل]کلاه قرمز دوباره قایق رانی را سست می کند برویم بگیریمش
12. Both men were kept busy bailing out the rowboat after it began to leak.
[ترجمه ترگمان]هر دو مرد، پس از آن که شروع به سوراخ کردن قایق کردند، هر دو مشغول بیرون ریختن قایق بودند
[ترجمه گوگل]پس از آنکه نشت کرد، هر دو مرد با مشغول نگه داشتن کشتی قایقرانی مشغول بودند
13. We would keep a rowboat downstairs so we could get from room to room.
[ترجمه ترگمان]ما یک قایق پارویی توی طبقه پایین نگه می داریم تا بتونیم از اتاق به اتاق بریم
[ترجمه گوگل]ما یک قایق رانی را در طبقه پایین نگه میداریم تا بتوانیم از اتاق به اتاق برسیم
14. Probably the oldest one is rowing in a rowboat.
[ترجمه ترگمان]احتمالا پیرترین آدم در یک قایق پارویی پارو می زد
[ترجمه گوگل]احتمالا قدیمی ترین کسی در کشتی قایقرانی قایقرانی است