1. The government, he said, had resorted to political trickery in their attempts to retain power.
[ترجمه ترگمان]وی گفت که دولت در تلاش های خود برای حفظ قدرت به trickery سیاسی متوسل شده است
[ترجمه گوگل]او گفت، دولت در تلاش های خود برای حفظ قدرت به فریب های سیاسی متوسل شده است
2. It was a piece of political trickery that enraged the opposition.
[ترجمه ترگمان]این یک حیله گری سیاسی بود که مخالفان را عصبانی کرد
[ترجمه گوگل]این یک تکه ای از فریب سیاسی بود که مخالفان را خشمگین می کرد
3. But there can also be trickery using material clues.
[ترجمه ترگمان]اما همچنین می تواند با استفاده از نشانه های مواد، حیله گری نیز داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما با استفاده از سرنخ های مادی نیز می توان از اتهام استفاده کرد
4. Plant vaccines take this sort of trickery to an ingenious extreme.
[ترجمه ترگمان]ویروس های گیاهی این نوع حقه را به یک افراطی تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]واکسن های گیاهی از این نوع فریب به یک افراط گناه استفاده می کنند
5. She suspected trickery and stood her ground.
[ترجمه ترگمان]او به کلک مظنون بود و روی زمین ولو شده بود
[ترجمه گوگل]او مشکوک به فریب خورده بود و زمین خود را ایستاد
6. The plan smells of trickery.
[ترجمه ترگمان] این نقشه بوی کلک میده
[ترجمه گوگل]این طرح بوسیله فریب است
7. He is suspected of employing trickery.
[ترجمه ترگمان]او مظنون است که از این حقه استفاده کند
[ترجمه گوگل]او مشکوک به استخدام فریبکارانه است
8. He took for a decent piece of trickery.
[ترجمه ترگمان] اون یه حقه خوبی برای حقه زدن برداشت
[ترجمه گوگل]او برای یک قطعه مناسبی از فریبکار تصمیم گرفت
9. Trickery is not the path of wisdom but of disaster for a diplomat.
[ترجمه ترگمان]trickery راه عقل نیست، بلکه یک فاجعه برای یک دیپلمات است
[ترجمه گوگل]حیله گری مسیر حکمت نیست، بلکه فاجعه ای است برای دیپلمات
10. I am only better than him through trickery and he meant me no harm.
[ترجمه ترگمان]من فقط از او بهتر نیستم و او قصد آزار من را ندارد
[ترجمه گوگل]من فقط از طریق فریبندگی بهتر از او هستم و او به معنی آسیب رساندن به من نیست
11. Neither trickery nor coercion is used to secure confessions.
[ترجمه ترگمان]نه حقه بازی و نه اجبار، استفاده از اعترافات secure
[ترجمه گوگل]برای تضمین اعترافات، هیچ حقه ای و نه اجبار استفاده نمی شود
12. His trickery thought seemed evil but exposing factually.
[ترجمه ترگمان]حیله گری او فکر بدی به نظر می رسید، اما در معرض دید عموم قرار گرفت
[ترجمه گوگل]فریب خوردن او به نظر می رسد بد اما افشای فاکتور
13. I am only able to see through his trickery today!
[ترجمه ترگمان]من فقط می تونم امروز تو حقه هاش ببینم
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم از طریق فریب خورده خود را امروز ببینید!
14. I don't like all this trickery; there's too much of it.
[ترجمه ترگمان]من از این حقه بازی خوشم نمی اید
[ترجمه گوگل]من تمام این حقه ها را دوست ندارم بیش از حد از آن وجود دارد