کلمه جو
صفحه اصلی

singularize


معنی : تک کردن، بشکل مفرد دراوردن
معانی دیگر : شگرف کردن، عجیب و غریب کردن، یکتا کردن (رجوع شود به: معانی: singular)

انگلیسی به فارسی

تک کردن، بشکل مفرد درآوردن


انحصار کردن، تک کردن، بشکل مفرد دراوردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: singularizes, singularizing, singularized
مشتقات: singularization (n.)
• : تعریف: to make singular or conspicuous.

مترادف و متضاد

تک کردن (فعل)
individualize, singularize

بشکل مفرد دراوردن (فعل)
singularize


کلمات دیگر: