1. She was dolled up in jewels.
[ترجمه ترگمان]او پر از جواهرات بود
[ترجمه گوگل]او در جواهرات غرق شد
2. They were all dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]همه پر شده بودند برای مهمانی
[ترجمه گوگل]همه آنها برای حزب به سر می بردند
3. Are you getting dolled up for the party?
[ترجمه ترگمان]تو لباست رو تزیین می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای حزب به سمت پایین می روید؟
4. Helen was all dolled up in jewels.
[ترجمه ترگمان] هلن \"پر از جواهرات بود\"
[ترجمه گوگل]هلن همه در جواهرات غرق شد
5. She was all dolled up in a black dress and pearls.
[ترجمه ترگمان]در لباس سیاه و مروارید خودنمایی می کرد
[ترجمه گوگل]او همه در یک لباس سیاه و مروارید قرار داشت
6. I got dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]من up رو پر کردم
[ترجمه گوگل]من برای حزب به سمت پایین حرکت کردم
7. The girls were all dolled up for a party.
[ترجمه ترگمان]دخترها همه dolled را تزیین کرده بودند
[ترجمه گوگل]دخترها برای یک مهمانی به هم ریختند
8. She was dolled up for the occasion.
[ترجمه ترگمان]لباسش را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]او برای این مناسبت غرق شد
9. She spent two hours getting dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]اون دو ساعت رو برای مهمونی تزیین کرده بود
[ترجمه گوگل]او دو ساعت برای حزب صرف کرد
10. The director dolled up the report to make it sound more impressive.
[ترجمه ترگمان]مدیر هتل گزارش را پر کرد تا آن را زیباتر جلوه دهد
[ترجمه گوگل]این کارگردان این گزارش را خیره کرد تا صدایی را جذاب تر کند
11. I'm going to get dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]می خواهم dolled را پر کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم تا برای حزب مهار شود
12. The lad on its back, dolled up as King William, had been crushed to death against the wall.
[ترجمه ترگمان]آن پسرکی که پشت آن را به نام شاه ویلیام تزیین کرده بود، خرد شده بود و به دیوار چسبیده بود
[ترجمه گوگل]مردی که در پشتش قرار گرفته بود، پادشاه ویلیام را به قتل رساند، در برابر دیوار کشته شد
13. He lined the dolls up from tallest to shortest.
[ترجمه ترگمان]اون عروسک رو از بلندترین تا کوتاه ترین ردیف کرده
[ترجمه گوگل]او عروسک ها را از بلندترین تا کوتاه ترین عروسک ها برداشت
14. He insisted that she must doll up for Friday night.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که برای شب جمعه عروسک را بیدار کند
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که او باید جمعه شب عروسک شود