کلمه جو
صفحه اصلی

doll up


معنی : خود را اراستن، بهترین لباس خود را پوشیدن
معانی دیگر : بهترین لباس خود را پوشیدن، خود را اراستن

انگلیسی به فارسی

بهترین لباس خود را پوشیدن، خود را آراستن


عروسک بالا، خود را اراستن، بهترین لباس خود را پوشیدن


انگلیسی به انگلیسی

• dress up; pretty up; do up; make attractive

مترادف و متضاد

خود را اراستن (فعل)
preen, doll up

بهترین لباس خود را پوشیدن (فعل)
doll up

beautify oneself; dress up


Synonyms: deck out, fix up, gussy up, preen, primp, put on best clothes, smarten up, spiff, spruce up


Antonyms: dress down


جملات نمونه

1. She was dolled up in jewels.
[ترجمه ترگمان]او پر از جواهرات بود
[ترجمه گوگل]او در جواهرات غرق شد

2. They were all dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]همه پر شده بودند برای مهمانی
[ترجمه گوگل]همه آنها برای حزب به سر می بردند

3. Are you getting dolled up for the party?
[ترجمه ترگمان]تو لباست رو تزیین می کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما برای حزب به سمت پایین می روید؟

4. Helen was all dolled up in jewels.
[ترجمه ترگمان] هلن \"پر از جواهرات بود\"
[ترجمه گوگل]هلن همه در جواهرات غرق شد

5. She was all dolled up in a black dress and pearls.
[ترجمه ترگمان]در لباس سیاه و مروارید خودنمایی می کرد
[ترجمه گوگل]او همه در یک لباس سیاه و مروارید قرار داشت

6. I got dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]من up رو پر کردم
[ترجمه گوگل]من برای حزب به سمت پایین حرکت کردم

7. The girls were all dolled up for a party.
[ترجمه ترگمان]دخترها همه dolled را تزیین کرده بودند
[ترجمه گوگل]دخترها برای یک مهمانی به هم ریختند

8. She was dolled up for the occasion.
[ترجمه ترگمان]لباسش را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]او برای این مناسبت غرق شد

9. She spent two hours getting dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]اون دو ساعت رو برای مهمونی تزیین کرده بود
[ترجمه گوگل]او دو ساعت برای حزب صرف کرد

10. The director dolled up the report to make it sound more impressive.
[ترجمه ترگمان]مدیر هتل گزارش را پر کرد تا آن را زیباتر جلوه دهد
[ترجمه گوگل]این کارگردان این گزارش را خیره کرد تا صدایی را جذاب تر کند

11. I'm going to get dolled up for the party.
[ترجمه ترگمان]می خواهم dolled را پر کنم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم تا برای حزب مهار شود

12. The lad on its back, dolled up as King William, had been crushed to death against the wall.
[ترجمه ترگمان]آن پسرکی که پشت آن را به نام شاه ویلیام تزیین کرده بود، خرد شده بود و به دیوار چسبیده بود
[ترجمه گوگل]مردی که در پشتش قرار گرفته بود، پادشاه ویلیام را به قتل رساند، در برابر دیوار کشته شد

13. He lined the dolls up from tallest to shortest.
[ترجمه ترگمان]اون عروسک رو از بلندترین تا کوتاه ترین ردیف کرده
[ترجمه گوگل]او عروسک ها را از بلندترین تا کوتاه ترین عروسک ها برداشت

14. He insisted that she must doll up for Friday night.
[ترجمه ترگمان]او اصرار داشت که برای شب جمعه عروسک را بیدار کند
[ترجمه گوگل]او اصرار داشت که او باید جمعه شب عروسک شود


کلمات دیگر: