کلمه جو
صفحه اصلی

shrive


معنی : اعتراف گرفتن، توبه دادن و بخشیدن، گناهان خود را اعتراف کردن
معانی دیگر : (قدیمی)، به اقرار گناهان کسی گوش دادن و او را بخشودن، با استغفار طلب بخشش کردن، امرزش

انگلیسی به فارسی

اعتراف گرفتن، توبه دادن وبخشیدن، گناهان خود رااعتراف کردن، امرزش


خراب کردن، اعتراف گرفتن، توبه دادن و بخشیدن، گناهان خود را اعتراف کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shrives, shriving, shrived, shriven, shrove
مشتقات: shrift (n.)
• : تعریف: of a priest, to hear the confession of, assign penance to, or give absolution to (someone).
مشابه: absolve, confess

• hear a confession of sins; assign penance for sins; absolve sins after confession and repentance

مترادف و متضاد

اعتراف گرفتن (فعل)
shrive

توبه دادن و بخشیدن (فعل)
shrive

گناهان خود را اعتراف کردن (فعل)
shrive


کلمات دیگر: