معنی : چامه نگاشتن، بشعر دراوردن، شاعرانه بحی کردن، شعر نوشتن
معانی دیگر : رجوع شود به: poeticize، poeticize چامه نگاشتن، شاعرانه بحککردن
poetize
معنی : چامه نگاشتن، بشعر دراوردن، شاعرانه بحی کردن، شعر نوشتن
معانی دیگر : رجوع شود به: poeticize، poeticize چامه نگاشتن، شاعرانه بحککردن
انگلیسی به فارسی
( poeticize ) چامه نگاشتن، بشعر درآوردن، شاعرانه بحث کردن، شعر نوشتن
شعر، چامه نگاشتن، بشعر دراوردن، شاعرانه بحی کردن، شعر نوشتن
انگلیسی به انگلیسی
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: poetizes, poetizing, poetized
حالات: poetizes, poetizing, poetized
• (1) تعریف: to write or recite poetry.
• (2) تعریف: to express oneself poetically.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: poetizes, poetizing, poetized
مشتقات: poetizer (n.)
حالات: poetizes, poetizing, poetized
مشتقات: poetizer (n.)
• (1) تعریف: to express in poetry.
• (2) تعریف: to make or treat as poetic.
- He has poetized mathematics.
[ترجمه ترگمان] او ریاضیات را از دست داده است
[ترجمه گوگل] او دارای ریاضیات شاعرانه است
[ترجمه گوگل] او دارای ریاضیات شاعرانه است
• write poetry, compose verse; express in a poetic manner (also poetise)
مترادف و متضاد
چامه نگاشتن (فعل)
poeticize, poetize
بشعر دراوردن (فعل)
poeticize, poetize
شاعرانه بحی کردن (فعل)
poeticize, poetize
شعر نوشتن (فعل)
poeticize, poetize
پیشنهاد کاربران
چامهیدن
شعریدن
شعریدن
کلمات دیگر: