کلمه جو
صفحه اصلی

trekker


معنی : مسافر باگاری
معانی دیگر : مسافر باگاری

انگلیسی به فارسی

مسافر باگاری


trekker، مسافر باگاری


انگلیسی به انگلیسی

• one who makes a difficult or long journey, traveller

مترادف و متضاد

مسافر با گاری (اسم)
trekker

جملات نمونه

1. We spent the day trekking through forests and over mountains.
[ترجمه ترگمان]ما تمام روز را در طول جنگل و در طول کوه ها گذراندیم
[ترجمه گوگل]ما گذر روز را از طریق جنگل ها و کوه ها گذراندیم

2. He trekked across some of the most inhospitable terrain in the world.
[ترجمه ترگمان]او در میان یکی از the سرزمین های جهان حرکت کرد
[ترجمه گوگل]او در سراسر برخی از زمین های غیرمنتظره ترین در جهان سفر می کند

3. This year we're going trekking in Nepal.
[ترجمه ترگمان]امسال ما به گردش در نپال خواهیم رفت
[ترجمه گوگل]در سال جاری ما در نپال می گذریم

4. They trekked back to the village.
[ترجمه ترگمان]به دهکده برگشتند
[ترجمه گوگل]آنها به روستا رفتند

5. When we think of adventurers, many of us conjure up images of larger-than-life characters trekking to the North Pole.
[ترجمه ترگمان]وقتی در مورد ماجراجویان فکر می کنیم، بسیاری از ما تصاویری از شخصیت های زنده و بزرگ تر را یاد می گیریم که به قطب شمال سفر می کنند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما به ماجراجویان فکر می کنیم، بسیاری از ما تصاویری از کاراکترهای بزرگتر از زندگی را به قطب شمال هدایت می کنیم

6. She can't come pony trekking after all because she's in a delicate condition.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند به خاطر این همه به خاطر این که در شرایط حساسی قرار دارد، به خاطر این که این کار را می کند، از عهده این کار بر بیاید
[ترجمه گوگل]پس از همه، او نمی تواند به دنبال پیاده روی تسویه حساب شود زیرا او در وضعیت ظریف قرار دارد

7. During the expedition, they trekked ten to thirteen hours a day.
[ترجمه ترگمان]در طول این سفر، آن ها به مدت ده تا سیزده ساعت در روز حرکت کردند
[ترجمه گوگل]در طول سفر، آنها 10 تا 13 ساعت در روز رفتند

8. They trekked from shop to shop in search of white knee-length socks.
[ترجمه ترگمان]آن ها در جستجوی جوراب های سفید مفصل از مغازه به فروشگاه رفتند
[ترجمه گوگل]آنها از مغازه به دنبال جوراب سفید بلند زانو رفتند

9. For five days he trekked across the mountains of central China.
[ترجمه ترگمان]او به مدت پنج روز از کوه های مرکزی چین عبور کرد
[ترجمه گوگل]برای پنج روز او در سراسر کوه های مرکزی چین رفت و آمد کرد

10. They trekked the books into the library.
[ترجمه ترگمان]آن ها کتاب ها را به کتابخانه بردند
[ترجمه گوگل]آنها کتاب ها را به کتابخانه منتقل کردند

11. How much does it cost to go pony trekking for an afternoon?
[ترجمه ترگمان]قیمت اسب چه قدر خرج دارد که یک روز بعد از ظهر به تحلیل می رود؟
[ترجمه گوگل]برای یک بعد از ظهر چقدر هزینه می شود به پیاده روی تسویه حساب کرد؟

12. She trekked down to the library.
[ترجمه ترگمان]به کتابخانه رفت
[ترجمه گوگل]او به کتابخانه رفت و رفت

13. They trekked for three days along the banks of the Zambezi.
[ترجمه ترگمان]مدت سه روز در امتداد ساحل زامبزی حدود سه روز طول کشید
[ترجمه گوگل]آنها سه روز در امتداد بانک های زامبی به سر می بردند

14. Such a fellow is Colin Fletcher, long-distance trekker, amateur naturalist and past master of great escapes.
[ترجمه ترگمان]این یارو، کالین فلچر، trekker دور از دور، طبیعیدان حرفه ای و ارباب بزرگ فرارهای بزرگ است
[ترجمه گوگل]چنین فردی، کولین فلچر، مسافرتی طولانی، طبیعتگرای آماتور و کارشناسی ارشد فرارهای بزرگ است


کلمات دیگر: