کلمه جو
صفحه اصلی

dissuasive


معنی : بازدارنده، منع کننده
معانی دیگر : انصراف انگیز، منصرف کننده، برگاشت گر

انگلیسی به فارسی

بازدارنده، منصرف‌کننده، ممانعت‌کننده، منع‌کننده


مخالف، بازدارنده، منع کننده


انگلیسی به انگلیسی

• tending to dissuade, tending to deter

مترادف و متضاد

بازدارنده (صفت)
deterrent, dissuasive, disincentive

منع کننده (صفت)
withholding, deterrent, dissuasive, disincentive

جملات نمونه

1. the dissuasive power of a loaded gun
قدرت بازدارنده ی یک هفت تیر پر

2. Chen is also a witness to another dissuasive factor behind the lack of innovation in China –the ease with which rivals can pirate new technology without being prosecuted .
[ترجمه ترگمان]چن نیز شاهد عامل dissuasive دیگری در پشت فقدان نوآوری در چین است - سهولت که رقبا می توانند بدون اینکه تحت پی گرد قانونی قرار بگیرند، می توانند فن آوری جدید را تحت پی گرد قانونی قرار دهند
[ترجمه گوگل]چن همچنین شاهد یک فاکتور متقاعد کننده دیگری در زمینه کمبود نوآوری در چین است: سهولت که رقبا می توانند بدون استفاده از پیگرد قانونی، فناوری جدید را دزدی کنند

3. The few who do get caught are simply considered unlucky, and even if their punishment is typically heavy, the dissuasive effect remains minimal.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی که گرفتار می شوند فقط بدشانسی تلقی می شوند و حتی اگر مجازات آن ها به طور معمول سنگین باشد، تاثیر dissuasive حداقل باقی می ماند
[ترجمه گوگل]چند نفر که دستگیر شده اند به سادگی در نظر گرفته نمی شود و حتی اگر مجازات آنها به طور معمول سنگین است، اثر انکار کننده باقی مانده است

4. A lot of parents admitted to be killed for the network child child, especially network game, a lot of schools are returned for a time dissuasive student does not get online.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین اعتراف کرده اند که برای کودک شبکه، به ویژه بازی شبکه، کشته می شوند، بسیاری از مدارس به مدت زمانی بازگشته اند که دانش آموزان به صورت آنلاین دریافت نمی کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین مجاز به کشتن فرزندان کودک شبکه، به ویژه بازی شبکه شده اند، بسیاری از مدارس برای دانش آموز انضباطی باز می گردند که آنلاین نیست

5. Mulder: Because, all the evidence to the contrary is not entirely dissuasive.
[ترجمه ترگمان]و مولدر: چون همه شواهد به عکس کاملا مربوط به dissuasive نیست
[ترجمه گوگل]مالدار: از آنجا که، تمام شواهد بر خلاف، کاملا متقاعد کننده نیستند

6. The court said action taken by member states must be "effective, proportionate and dissuasive, and must not create barriers to legitimate trade".
[ترجمه ترگمان]دادگاه گفت که اقدام انجام شده توسط کشورهای عضو باید \"موثر، متناسب و موثر\" باشد و نباید موانعی بر سر راه تجارت قانونی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]دادگاه اظهار داشت که اقدامات انجام شده توسط کشورهای عضو باید موثر، متناسب و متقاعد کننده باشد و نباید موانعی برای تجارت مشروع ایجاد کند

the dissuasive power of a loaded gun

قدرت بازدارنده‌ی یک هفت‌تیر پُر



کلمات دیگر: