کلمه جو
صفحه اصلی

fructify


معنی : میوه دادن، مثمر شدن، بارور ساختن، میوه دار کردن، برومند کردن
معانی دیگر : بار آوردن، پر ثمر شدن، بارور شدن، به نتیجه رسیدن

انگلیسی به فارسی

میوه دادن، مثمر شدن، میوه دار کردن، برومند کردن، بارور ساختن


fructify، مثمر شدن، بارور ساختن، میوه دادن، میوه دار کردن، برومند کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: fructifies, fructifying, fructified
• : تعریف: to produce fruit.
فعل گذرا ( transitive verb )
مشتقات: fructifier (n.)
• : تعریف: to cause to be fruitful or productive; fertilize.

• make fruitful; produce fruit, bear fruit

مترادف و متضاد

fertilize


Synonyms: impregnate, fecundate, pollinate


میوه دادن (فعل)
bear, fruit, fructify

مثمر شدن (فعل)
fructify

بارور ساختن (فعل)
fructify

میوه دار کردن (فعل)
fructify

برومند کردن (فعل)
fructify

جملات نمونه

Our efforts did not fructify.

کوشش‌های ما به نتیجه نرسید.


1. our efforts did not fructify
کوشش های ما به نتیجه نرسید.

2. To observe the bloom and fructify the circumstance of Culture Polygonatum on the Experiment and demonstrate Xishan Polygonatum GAP base of Guizhou province Fenggang county.
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده شکوفه دادن و بهبود وضعیت رشد فرهنگ بر روی آزمایش و نشان دادن پایگاه GAP Polygonatum در استان Guizhou در استان Fenggang
[ترجمه گوگل]برای مشاهده شکوفه ها و شرایط کشت پولیگناتوم در آزمایش و نمایش پایه GISH Xishan Polygonatum استان Guizhou Fenggang

3. The bill sew fructify so, underwear in, arrive the market go toward?
[ترجمه ترگمان]این لایحه با لباس زیر، لباس زیر، وارد بازار می شود؟
[ترجمه گوگل]این لایحه فونت را خالی می کند، بنابراین لباس زیر را وارد بازار می کنید؟

4. Hotingting:Decorative flowers are generally not fructify.
[ترجمه ترگمان]Hotingting: به طور کلی گله ای تزیینی در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]Hoting: گل های تزئینی به طور کلی فریبنده نیستند

5. Is the my ability lucky to fructify national well-known novelist?
[ترجمه ترگمان]آیا این توانایی من برای fructify رمان نویس معروف است؟
[ترجمه گوگل]آیا توانایی من خوش شانسی است که متخصص رمانتیک مشهور شناخته شود؟

6. Bang-the tie fructify a solid one punch to fall on cold Ling Feng's behind and stumble below, but the hands tightly protect the article of brisket and terror it is ordered by a D injure.
[ترجمه ترگمان]انفجار یک مشت محکم است که در پشت سر او قرار می گیرد و سکندری خوران پایین می افتد، اما دست ها محکم از ماده of و ترور محافظت می کنند و توسط یک دی زخمی سفارش داده می شود
[ترجمه گوگل]انفجار - کراوات یکی از پانچ های جامد است که به پشت سر لینگ فنگ سرازیر می شود و در زیر کمرنگ می شود، اما دست ها به شدت از ماده محافظ محافظت می کنند و ترور آن توسط یک صدمه D دستور می گیرد

7. You won't get anything without hard work. What you get without hard work will never fructify. Rajinikanth
[ترجمه ترگمان]تو بدون هیچ کار سخت کاری نخواهی کرد کاری که بدون زحمت انجام می دی هرگز بارور نمی شه Rajinikanth
[ترجمه گوگل]شما بدون هیچ کاری سخت کار نخواهید کرد کاری که بدون کار سخت انجام می دهید هرگز فریز نمی کند Rajinikanth

8. It is important to plant the seed of enterprise in the students and when the time is ripe, the seed would root, blossom, and fructify.
[ترجمه ترگمان]مهم است که بذر فعالیت را در دانش آموزان بکارید و زمانی که زمان رسیده باشد، دانه، شکوفه می کند، شکوفه می کند و شکوفه می دهد
[ترجمه گوگل]مهم است که بذر گیاه را در دانش آموزان بکار ببریم و زمانی که زمان رسیده است، دانه ریشه، شکوفه و دانه می شود

9. But its reflection is each not same. The carrot goes in to be strong and fructify before the pot, putting into the boiled water, it become soft, become weak.
[ترجمه ترگمان]اما انعکاس آن هم یک سان نیست این هویج می تواند قوی باشد و قبل از این که گلدان به آب جوش آید، نرم شود، نرم شود، نرم شود
[ترجمه گوگل]اما انعکاس آن هرگز یکسان نیست هویج می رود تا قوی شود و قبل از گلدان بپزد، به آب جوش بریزد، نرم شود، ضعیف شود

10. When you grow up, your love will bloom and fructify.
[ترجمه ترگمان]وقتی بزرگ بشی عشق تو شکوفه میده و بارور میشه
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما رشد می کنید، عشق شما شکوفا خواهد شد

11. There is in him a desire to touch reality, to embrace the earth and fructify the field of the world.
[ترجمه ترگمان]در او اشتیاق برای لمس واقعیت وجود دارد، زمین را در آغوش می کشد و زمین را از بین می برد
[ترجمه گوگل]در او وجود دارد که تمایل دارد واقعیت را لمس کند تا زمین را در آغوش بگیرد و زمینه جهان را پرورش دهد

12. Walnut trees pass over the winter, blossom out, fructify under the rigorous weather conditions.
[ترجمه ترگمان]درخت های گردو از زمستان می گذرند و در شرایط آب و هوای سخت شکوفه می دهند
[ترجمه گوگل]درختان گردو بیش از زمستان عبور می کنند، شکوفایی می کنند، تحت شرایط سخت آب و هوایی فرسوده می شوند


کلمات دیگر: