کلمه جو
صفحه اصلی

irascibility


معنی : تند خویی، زود خشمی
معانی دیگر : زود خشمی، تند خویی

انگلیسی به فارسی

زود خشمی، تند خویی


آسیب پذیری، تند خویی، زود خشمی


انگلیسی به انگلیسی

• irritability, tendency to be easily angered

مترادف و متضاد

تند خویی (اسم)
irascibility

زود خشمی (اسم)
irascibility

جملات نمونه

1. Is assembly initiation part unsuitable for irascibility?
[ترجمه ترگمان]آیا شروع مونتاژ برای irascibility نامناسب است؟
[ترجمه گوگل]آیا بخش نصب و راه اندازی مونتاژ برای آسیب پذیری مناسب نیست؟

2. Wu Sun - fu's irascibility appeared to have abated somewhat, for his frown disappeared.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که وو خورشید - تا حدودی فروکش کرده است، چون اخمش از بین رفت
[ترجمه گوگل]وو خورشید - به نظر میرسد که آسیبپذیری فو، تا حدودی کاهش یافته است، زیرا فریب خورده اش ناپدید شده است

3. Work to usually regret, irascibility, fidgety and pessimism, and is hard to control own motion.
[ترجمه ترگمان]کار کردن معمولا حسرت، irascibility، بی قرار و بد بینی است و کنترل حرکت آن دشوار است
[ترجمه گوگل]به طور معمول پشیمان شوید، تردید، بی نظمی و بدبینی، و کنترل حرکت خود را سخت است

4. It was this constant urging, coupled with irascibility and energy, for three long hours.
[ترجمه ترگمان]این اصرار مداوم، همراه با انرژی و انرژی، به مدت سه ساعت طول کشید
[ترجمه گوگل]این مدت زمان طولانی مدت این است که با فشار و انرژی همراه است

5. Cold colors are applicable to dysphoria, irascibility, terror and fear as well as mania, epilepsy, etc.
[ترجمه ترگمان]رنگ های سرد به dysphoria، irascibility، وحشت و ترس و همچنین جنون، صرع، و غیره قابل استفاده هستند
[ترجمه گوگل]رنگ های سرد به دسیفوری، آسیب پذیری، ترور و ترس، و همچنین مانیا، صرع و غیره قابل استفاده می باشند

6. Wyatt liked the city manager, his tiredness and efficiency and harmless irascibility.
[ترجمه ترگمان]وایت مدیر شهر، خستگی اش و کفایت او را دوست داشت
[ترجمه گوگل]وایت دوستدار مدیر شهر، خستگی و کارآیی و آسیب پذیری بی ضرر بود

7. Over the years, as Naipaul's fame grew along with his irascibility, the marriage desiccated.
[ترجمه ترگمان]در طول سال ها، همانطور که شهرت Naipaul همراه با irascibility، خشک شده بود
[ترجمه گوگل]در طول سالها، همانطور که شهرت نیپول همراه با آسیب پذیری او رشد کرد، ازدواج خشک شد

8. His greatest asset, say his boosters, is his even temperament, often contrasted with Mr Brown's irascibility.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین دارایی او، یعنی تقویت کننده ها، حتی خلق و خوی او است که اغلب با irascibility آقای براون مقایسه می شود
[ترجمه گوگل]بزرگترین دارایی او، می گوید تقویت کننده های او، حتی خلق و خوی او است، اغلب در مقایسه با ناراحتی آقای Brown

9. Warrington was curious, and not ill pleased at the musician's taunts and irascibility.
[ترجمه ترگمان]ورینگتون صبح زود عصبانی شد و زود عصبانی شد
[ترجمه گوگل]Warrington کنجکاو بود، و نه بیمار را در ترس و سرخوردگی موسیقی نوازنده خوشحال است


کلمات دیگر: