کلمه جو
صفحه اصلی

invalidism


معنی : ناخوشی، معلولی، زمین گیری
معانی دیگر : رنجوری، نزاری، آکمندی، توان کاستگی، علیلی، انگشتالی

انگلیسی به فارسی

معلولی، زمین گیری، ناخوشی


معلولیت، معلولی، زمین گیری، ناخوشی


انگلیسی به انگلیسی

• disability, handicap, lengthy illness

مترادف و متضاد

ناخوشی (اسم)
illness, disease, metastasis, malady, morbidity, invalidism

معلولی (اسم)
invalidism, dysfunction

زمین گیری (اسم)
palsy, invalidism


کلمات دیگر: