1. She chucked the mouldy potatoes in the dustbin.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی کپک زده را در سطل زباله انداخت
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در زباله جمع کرد
2. They've given us a pretty mouldy pay increase this year.
[ترجمه ترگمان]آن ها امسال پول خیلی زیادی به ما داده اند
[ترجمه گوگل]آنها در این سال به ما یک افزایش درآمد خالصی داده اند
3. Let's get rid of this mouldy old furniture.
[ترجمه ترگمان]بیا از شر این وسایل کهنه پوسیده خلاص شویم
[ترجمه گوگل]بیایید خلاص شدن از شر این مبلمان قدیمی از بین برود
4. There's something in the fridge that smells mouldy.
[ترجمه ترگمان]چیزی در یخچال هست که بوی کپک می دهد
[ترجمه گوگل]چیزی در یخچال وجود دارد که بوی قهوه ای دارد
5. All he gave me was a mouldy old 50p.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که بهم داد یه کهنه کپک زده بود
[ترجمه گوگل]همه او را به من داد 50 پوند قدیمی
6. We had a mouldy holiday it rained every day.
[ترجمه ترگمان]هر روز یک روز تعطیل بود که باران باریده بود
[ترجمه گوگل]ما یک تعطیلات ریخته گری داشتیم که هر روز باران می آید
7. The city's museums are filled with mouldy old collections.
[ترجمه ترگمان]موزه ها شهر پر از مجموعه های کهنه پوسیده است
[ترجمه گوگل]موزه های شهر با مجموعه های قدیمی قدیمی پر شده است
8. Don't eat that! It's mouldy. It's gone off!
[ترجمه ترگمان]این را نخور! پوسیده است خاموش شد!
[ترجمه گوگل]خوردن آن نیست! این ریخته گری است این خاموش است!
9. She chucked the mouldy potatoes in the litterbin.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی های کپک زده رو توی \"litterbin\" ول کرد
[ترجمه گوگل]او سیب زمینی سرخ شده را در لاتین ببلعید
10. Why don't the buried nuts go mouldy or rot?
[ترجمه ترگمان]برای چه پوسیده و پوسیده به خاک سپرده نمی شوند؟
[ترجمه گوگل]چرا آجیل های پخته شده به شکل پخته یا پخته نمی شوند؟
11. Strawberries go mouldy very quickly.
[ترجمه ترگمان]Strawberries خیلی زود پوسیده و پوسیده می شود
[ترجمه گوگل]توت فرنگی خیلی سریع به شکل قارچ می کشد
12. Remember too, that a nut going mouldy in air has room for the mould to show as fibres or a crust.
[ترجمه ترگمان]همچنین به خاطر داشته باشید که پوسیده و پوسیده که در هوا پیچیده است برای این است که قالب بدن یا تکه نانی را نشان دهد
[ترجمه گوگل]همچنین به یاد داشته باشید که یک مهره ای که در هوا ریخته شده است، برای قالب به عنوان الیاف یا پوسته استفاده می شود
13. Throw that bread away. It's gone mouldy.
[ترجمه ترگمان] اون نون رو بنداز کنار کپک زده نیست
[ترجمه گوگل]آن نان را نابود کن این ریخته شده است
14. I was fed up with the yucky mouldy silicone round the edge and reckoned a proper job should be done on it.
[ترجمه ترگمان]من از آن سیلیکون و سیلیکون و این که یک کار درست حسابی باید انجام می شد، سیر شدم
[ترجمه گوگل]من با سیلیکون یخ ریخته شده از لبه خسته شدم و کار درستی را روی آن انجام دادم
15. The bread's gone mouldy.
[ترجمه ترگمان]نان کپک زده است
[ترجمه گوگل]نان ریخته گری شده است