کلمه جو
صفحه اصلی

rocking chair


معنی : صندلی گهوارهای، صندلی تاب، صندلی راحتی تکان خور
معانی دیگر : صندلی تکانشی، صندلی جنبان، جنبانه

انگلیسی به فارسی

صندلی گهواره ای، صندلی تاب، صندلی راحتی تکان خور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a chair mounted on rockers or springs that rock back and forth; rocker.

• chair which glides on runners forward and backward
a rocking chair is a chair that is built on two curved pieces of wood so that you can rock yourself backwards and forwards when you are sitting in it.

مترادف و متضاد

صندلی گهواره ای (اسم)
rocker, rocking chair

صندلی تاب (اسم)
rocking chair

صندلی راحتی تکان خور (اسم)
rocking chair

جملات نمونه

1. We heard the squeaks of the rocking chair.
[ترجمه ترگمان]صدای تق تق صندلی گهواره ای را شنیدیم
[ترجمه گوگل]ما شعارهای صندلی گهوار را شنیدیم

2. Worry is like a rocking chair: it gives you something to do but never gets you anywhere. Erma Bombeck
[ترجمه ترگمان]نگرانی مثل یک صندلی گهواره ای است: به شما کاری می دهد که انجام بدهید، اما هیچ جا gets \" Erma Bombeck \"
[ترجمه گوگل]نگرانی مانند صندلی چسبیده است که به شما چیزی را می دهد که انجام می دهید اما هرگز هرگز به شما نخواهد رسید ارما بمبیک

3. Then she had been lying in the nursery rocking chair as stuffed with straw as Andy and Teddy were full of beans.
[ترجمه ترگمان]آن وقت او روی صندلی گهواره ای بچه خوابیده بود و مثل اندی و تدی پر از لوبیا بود
[ترجمه گوگل]سپس او در صندلی تختخواب مهد کودک دروازه دار بود که اندی و تدی پر از لوبیا بودند

4. I was sitting in the rocking chair, lust outside the doors that open on to the balcony.
[ترجمه ترگمان]من روی صندلی گهواره ای نشسته بودم، شهوت در کنار درها که در بالکن باز بود
[ترجمه گوگل]من در صندلی گهوار نشسته بودم و درون درب هایی که روی بالکن باز می شد دلم می خواست

5. There was a miniature rocking chair, and against the end wall a single bed with a miniature canopy over it.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی گهواره ای کوچک روی آن بود و یک تخت خواب کوچک روی آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]یک صندلی گهوار کوچک وجود داشت و در برابر دیوار انتهای یک تخت تک تخت با مینیاتوری روی آن قرار داشت

6. Matt cradles Alexandra in the rocking chair since she is having no part of her planned bedtime.
[ترجمه ترگمان]مت، آلکساندرا را در صندلی گهواره ای در حال نشستن نگه می دارد، از زمانی که او هیچ قسمتی از برنامه خواب او را ندیده است
[ترجمه گوگل]مت لادلوکس الکساندرا در صندلی گهوارهای از آنجا که او هیچ بخشی از زمان خواب خود را برنامه ریزی شده است

7. Anxiety’s like a rocking chair. It gives you something to do, but it doesn’t get you very far. Jodi Picoult
[ترجمه ترگمان]اضطراب مثل یک صندلی گهواره ای است این کار به شما چیزی برای انجام دادن می دهد، اما این کار شما را خیلی دور نمی کند Jodi Picoult
[ترجمه گوگل]اضطراب مانند یک صندلی چسبیده است این به شما چیزی را می دهد که انجام دهید، اما شما خیلی دور را دریافت نمی کنید جودی پیکولت

8. He sat in a rocking chair that faced the door.
[ترجمه ترگمان]روی یک صندلی گهواره ای که در مقابل در ایستاده بود نشست
[ترجمه گوگل]او در یک صندلی گهوار روی صندلی نشسته بود که با درب روبرو شد

9. The rocking chair in the dining - room was comfortable.
[ترجمه ترگمان]صندلی گهواره ای در اتاق ناهار خوری راحت بود
[ترجمه گوگل]صندلی گهوار در اتاق غذاخوری راحت بود

10. This to-and-fro approach is called a "rocking chair" design.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد به جلو، طراحی \"صندلی گهواره ای\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این رویکرد به جلو و عقب، یک طرح صندلی چرخدار نامیده می شود

11. There was a loud gasp from the rocking chair.
[ترجمه ترگمان]صدای بلندی از روی صندلی گهواره ای بلند شد
[ترجمه گوگل]از صندلی گهوار به شدت خفه شد

12. The old man just sits on his rocking chair on the porch from day to day.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد روی صندلی گهواره ای خود از روز به روز می نشیند
[ترجمه گوگل]پیرمرد فقط روزی روزگاری روی صندلی گهوار روی صندلی نشسته است

13. She was in the metal rocking chair she'd had since before I was born, olive-green seat cushions and floral ironwork along the arms.
[ترجمه ترگمان]او در صندلی گهواره ای فلزی بود که از زمانی که من به دنیا امده بودم، بالش های سبز زیتونی و ironwork floral در دست داشت
[ترجمه گوگل]او در صندلی گهوارهای فلزی بود که از قبل از من متولد شده بود، بالش صندلی های سبز زیتونی و سبز در امتداد سلاح ها

14. Why did the man put wheels on his rocking chair?
[ترجمه ترگمان]چرا اون مرد چرخ ها رو روی صندلی گهواره ای خودش گذاشته؟
[ترجمه گوگل]چرا مرد بر روی صندلی گهوار خود چرخ گذاشت؟

پیشنهاد کاربران

به معنای نقاشی

صندلی ننویی

صندلی گهواره ای - نی نی لای لای

صندلی راحتی


کلمات دیگر: