1. One is podgy loser Philippe, a cultural philosopher who for years has been failing to get his doctorate accepted.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها بازنده چاق فیلیپ، یک فیلسوف فرهنگی است که سالیان سال نتوانسته است دکترای خود را بپذیرد
[ترجمه گوگل]فیلسوف فیلسوف فرهنگی که چندین سال است که نمیتواند مدرک دکترای خود را قبول کند، یک فیلسوف فاسد است
2. The statues of Faith, Hope and Charity, with podgy cherubs, remained in London.
[ترجمه ترگمان]The ایمان، امید و نیکوکاری، و cherubs podgy، در لندن ماندند
[ترجمه گوگل]مجسمه های ایمان، امید و خیریه، با کروبی ها، در لندن باقی ماندند
3. Their hands - podgy, thin, freckled or pale - touched everything, prodding, caressing, tickling, squeezing.
[ترجمه ترگمان]دستی چاق، لاغر، لاغر و رنگ پریده، همه چیز را لمس می کرد، نوازش می کرد، نوازش می کرد، نوازش می کرد
[ترجمه گوگل]دستان آنها - پابرهنه، نازک، متراکم و یا رنگ پریده - همه چیز را لمس کرد، سوزش، نوازش، لرزیدن، فشردن
4. Francis was too fat, his face was podgy and he had a paunch.
[ترجمه ترگمان]فرانسیس خیلی چاق بود، صورتش چاق بود و شکم داشت
[ترجمه گوگل]فرانسیس بیش از حد چرب بود، چهره اش سنگین بود و چنگ زده بود
5. He's cute, and podgy.
[ترجمه ترگمان]اون جذاب و podgy
[ترجمه گوگل]او ناز و باکره است
6. A scarcely perceptible smile passed over Kutuzov's podgy face, disfigured by the scar of a wound.
[ترجمه ترگمان]لبخند نامحسوسی بر چهره فربه کوتوزوف ظاهر شد که براثر زخم زخم از شکل افتاده بود
[ترجمه گوگل]لبخند ناخوشایندی که به صورت نازک کوتوزوف منتقل شد و به زخم زخم رسیده بود
7. Mario tries his podgy, gloved hand at everything to keep his mustachioed mush grinning out from your TV screens.
[ترجمه ترگمان]ماریو در حالی که دستکش مخصوص خود را در دست دارد به هر چیزی دست می دهد تا mush his را از صفحه تلویزیون دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]ماریو دست خود را بر روی همه چیز نگه می دارد و دستانش را از روی صفحه نمایش تلویزیون می بیند
8. Your face will be more likely to have a dull complexion, with podgy, sagging cheeks and double chin.
[ترجمه ترگمان]صورت شما بیشتر به صورت رنگ پریده و خپله و sagging و چانه دو double خواهد بود
[ترجمه گوگل]چهره شما به احتمال زیاد یک چهره خفیف با چاقوی تند و تیز، چسبیده و چانه دوش دارد
9. She may be cute, but the latest top model to make her debut in Vogue is also podgy with short legs and whiskers.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است بامزه باشد، اما آخرین مدل برتر برای اولین بار در نشریه Vogue در میان پاهای کوتاه و ریش کوتاه قرار دارد
[ترجمه گوگل]او ممکن است زیبا باشد، اما آخرین مدل برتر برای اولین بار در Vogue او نیز با پاهای کوتاه و ساندویچ پوزه دار است
10. TOKYO She may be cute, but the latest top model to make her debut in Vogue is also podgy with short legs and whiskers.
[ترجمه ترگمان]توکیو ممکن است جذاب باشد، اما آخرین مدل برتر برای اولین بار در نشریه Vogue در میان پاهای کوتاه و ریش کوتاه قرار دارد
[ترجمه گوگل]توکیو او ممکن است ناز باشد، اما آخرین مدل برتر برای اولین بار در Vogue نیز با پاهای کوتاه و سبیل پوشیده است
11. Their efforts will be judged by a septuagenarian food writer and a podgy hotel baker from Merseyside.
[ترجمه ترگمان]تلاش های آن ها توسط یک نویسنده در هفتاد سالگی و یک نانوایی در هتل podgy از میرساید مورد قضاوت قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]تلاش های آنها توسط یک نویسنده غذای هفت ساله و یکی از نوشیدنی های هتل دایره ای از مرسس ساید قضاوت خواهد شد
12. IT may be cute, but the latest top model to do IT debut in Vogue is too podgy with short legs and whiskers.
[ترجمه ترگمان]ممکن است جذاب باشد، اما آخرین مدل برتر برای انجام اولین کار IT در ووگ کمی خپله با پاهای کوتاه و ریش کوتاه است
[ترجمه گوگل]IT ممکن است ناز باشد، اما آخرین مدل برتر برای انجام اولین IT در Vogue بسیار پهناور با پاهای کوتاه و سبیل است
13. Fat and muscle, for example, respond differently to shifts in diet, so the same intake will have one effect on a podgy person and another on a brawny one.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، چربی و ماهیچه به طور متفاوت واکنش نشان می دهند و در رژیم غذایی تغییر می کنند، بنابراین همان جذب یک اثر بر روی فرد podgy و دیگری بر روی یک فرد brawny خواهد داشت
[ترجمه گوگل]مثلا چربی و عضله به شیفتگی در رژیم غذایی متفاوت است، به طوری که مصرف یکسان یک اثر را بر روی یک شخص پابرهنه و دیگری بر روی یک بافت موثر خواهد داشت