1. he knew i like pistachios and he gave me a pocketful
می دانست پسته دوست دارم و جیبم را (از آن) پر کرد.
2. She always takes a pocketful of tissues with her when she takes the children out.
[ترجمه ترگمان]او همیشه وقتی بچه ها را بیرون می آورد یک جیب پر از دستمال کاغذی باخود می برد
[ترجمه گوگل]وقتی بچه ها را از دست می دهد، او همیشه با بافت های جیبی خود را می گیرد
3. Eventually Balvinder handed over a pocketful of change and the healer gave him a small pot of white powder.
[ترجمه ترگمان]سرانجام Balvinder یک کیسه پر از تغییر را تحویل داد و طبیب یک قابلمه کوچک از پودر سفید به او داد
[ترجمه گوگل]در نهایت بالویندر دست به تغییر جیب زد و شفا دهنده به او یک گلدان کوچک از پودر سفید داد
4. He had a pocketful of change.
[ترجمه ترگمان]یک کیسه پر از پول خرد شده بود
[ترجمه گوگل]او تغییرات جالب داشت
5. I got a pocket, got a pocketful of sunshine.
[ترجمه ترگمان] یه جیب دارم، یه کیسه پر نور دارم
[ترجمه گوگل]من یک جیب گرفتم، عینک آفتابی داشتم
6. I know you've got a pocketful of sunshine, I'll take you away, If you wish.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که تو یک کیسه پر از نور خورشید داری، من تو را می برم، اگر مایل باشی
[ترجمه گوگل]من می دانم که شما دارای آفتابی جیبی هستید، اگر شما می خواهید، من را دور می اندازد
7. She always takes a pocketful of tissues with her when she goes out with her children.
[ترجمه ترگمان]وقتی با بچه هایش بیرون می رود، همیشه یک کیسه پر از دستمال کاغذی با خودش می گیرد
[ترجمه گوگل]او همیشه وقتی با بچه هایش بیرون می رود، دست و پاگیر بافت می شود
8. Someone with a pocketful of paper could, if so moved, exchange it for actual gold.
[ترجمه ترگمان]یک نفر با کیسه پر از کاغذ می تواند آن را عوض کند و به ازای طلای واقعی آن را عوض کند
[ترجمه گوگل]کسی که با یک پاکت کاغذی می تواند، اگر آنقدر منتقل شود، آن را برای طلا واقعی تبدیل کند
9. a pocketful of coins.
[ترجمه ترگمان]یک کیسه پر از سکه
[ترجمه گوگل]یک جیب سکه
10. Willie Greene, his 4-year-old grandson, came to visit the ranch with a pocketful of marbles.
[ترجمه ترگمان]ویلی گرین، نوه ۴ ساله او، برای دیدن مزرعه با یک کیسه پر از تیله ها به مزرعه آمد
[ترجمه گوگل]ویلی گرین، نوه 4 ساله اش، با مزرعه ای از سنگ مرمر آشنا شد
11. The wrong policy could cost you more than a pocketful of dreams.
[ترجمه ترگمان]سیاست اشتباه می تواند برای شما بیش از یک جیب پر از کابوس باشد
[ترجمه گوگل]خط مشی اشتباه می تواند به شما بیش از یک رکورد از رویاهای پرداخت کند
12. It was a time when the builder carried a Filofax and the client a pocketful of nails.
[ترجمه ترگمان]زمانی بود که سازنده یک ماشین Filofax و مشتری یک جیب پر از میخ را حمل می کرد
[ترجمه گوگل]این زمانی بود که سازنده فیلوفاکس و مشتری را به یک ناخن جاروب کرد
13. Reluctantly Martin yielded to the claims of the grocer, paying his bill with him in full, and receiving in change a pocketful of jingling coin.
[ترجمه ترگمان]مارتین با بی میلی تسلیم ادعاهای بقال شد و حسابش را پرداخت و با یک جیب پر از سکه جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی رینگ جی
[ترجمه گوگل]مارتین با بی اعتنایی به ادعای خواروباران، پرداخت صورتحساب خود را به طور کامل و دریافت در تغییر یک جیب سکه جینگینگ
14. This UNESCO(United Nations Educational, Scientific and Cultural Organisation)-endorsed travel card will give you a handy pocketful of discounts worldwide. It is issuing in more than 116 countries.
[ترجمه ترگمان]این کارت سفر تایید شده یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل)یک جیب پر از تخفیف های مختلف در سراسر جهان به شما می دهد این کشور در حال انتشار بیش از ۱۱۶ کشور است
[ترجمه گوگل]این کارت مسافرتی یونسکو (سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد) به شما یک تخفیف دستی در سراسر جهان می دهد این در بیش از 116 کشور صادر می شود