1. Muhammad Ali's showmanship in the ring shouldn't detract from his considerable skill.
[ترجمه ترگمان]روح محمد علی در این حلقه نباید از مهارت قابل توجه او بکاهد
[ترجمه گوگل]نمایش آثار محمد علی در حلقه نباید از مهارت قابل توجه او کاسته شود
2. Dave and Chris indulged in a little showmanship but this was backed by some great playing.
[ترجمه ترگمان]دیو و ک - - ک - - ری - - ری - - س \"وارد بخش میشن، اما این کار با یه بازی عالی عقب کشیده شد\"
[ترجمه گوگل]دیو و کریس در یک نمایش کم کاری تحسین برانگیز بودند، اما این کار با یک بازی عالی حمایت شد
3. Question Time brought out his charm and showmanship.
[ترجمه ترگمان]سوال زمان، جذابیت و توانایی های اجرایی او را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]زمان پرسش باعث جذابیت و توانایی او شد
4. Flash and showmanship take a backseat to sound fundamentals for the most part.
[ترجمه ترگمان]فلاش و showmanship صندلی عقب را برای بیشتر قسمت های صدا می کنند
[ترجمه گوگل]فلش و showmanship به دست آوردن backseat برای اصول صدا برای اکثر بخش
5. That was partly due to his talents: showmanship, strategic vision, an astonishing attention to detail and a dictatorial management style which many bosses must have envied.
[ترجمه ترگمان]این موضوع تا حدودی به خاطر استعداد و استعداد او بود: showmanship، دیدگاه استراتژیک، توجه حیرت انگیز به جزئیات و سبک مدیریت دیکتاتوری که بسیاری از مدیران باید به آن غبطه بخورند
[ترجمه گوگل]بخشی از آن ناشی از استعدادهای خود است، دیدگاه استراتژیک، توجه شگفت آور به جزئیات و شیوه مدیریت دیکتاتوری که بسیاری از سران باید فراموش شوند
6. The brash showmanship of his father's megalomaniac construction projects was not Valentin's style.
[ترجمه ترگمان]والنتین brash درباره پروژه های ساختمانی father به سبک والنتین ساخته نشده است
[ترجمه گوگل]نمایش ترسناک پروژه های ساختمانی بزرگ پدرش، سبک والنتین نبود
7. What Mussolini did with violence, Berlusconi accomplished through showmanship.
[ترجمه ترگمان]چیزی که موسولینی با خشونت انجام داد، برلوسکونی از طریق showmanship انجام شد
[ترجمه گوگل]آنچه که موسولینی با خشونت انجام داد، برلوسکونی از طریق نمایش کارایی انجام شد
8. A black standard poodle waits for the Junior Showmanship division.
[ترجمه ترگمان]یه سگ شکاری سیاه منتظر واحد \"Showmanship\" ست
[ترجمه گوگل]پودل استاندارد سیاه و سفید در انتظار بخش جدایی ناپذیر
9. The man who put the flash into kiddy science and engineering was obsessed with mastery and given to showmanship, says Brown.
[ترجمه ترگمان]براون می گوید: مردی که نور فلاش را به علم و مهندسی تبدیل کرد، شیفته مهارت بود و به showmanship ها داده شد
[ترجمه گوگل]براون می گوید: مردی که فلاش را به علم و مهندسی ریتم زد، با تسلط و تحسین برانگیز دستگیر شد
10. Again, like most successful entrepreneurs, he knows the value of showmanship.
[ترجمه ترگمان]باز هم مانند بسیاری از کارآفرینان موفق، او ارزش of را می داند
[ترجمه گوگل]باز هم مانند بیشتر کارآفرینان موفقیت آمیز، ارزش نمایش دادن را می داند
11. He sounded as though he disapproved of exotic plant feeds and the new variety of vegetative showmanship.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که او از تغذیه گیاهی نادر و انواع جدید of گیاهی ناراضی است
[ترجمه گوگل]او به طوری که او را از گیاهان عجیب و غریب گیاهی و انواع مختلف نمایش دهنده گیاهی رد کرد
12. He used to lift his hands high off the keyboard, which was my first lesson in the value of showmanship.
[ترجمه ترگمان]او عادت داشت که دست هایش را از روی صفحه کلید بالا ببرد، که اولین درس من در ارزش of بود
[ترجمه گوگل]او دستانش را بلند کرد و آن را اولین درس من در ارزش نمایش دادن بود
13. At one point he pretended to topple from the rope, a piece of showmanship that brought a chorus of screams.
[ترجمه ترگمان]در یک لحظه وانمود کرد که از طناب سرنگون می شود، بخشی از توانایی های اجرایی که یک آواز دسته جمعی همراه می آورد
[ترجمه گوگل]در یک لحظه او تظاهر کرد که از طناب سرازیر می شود، قطعه ای از نمایش کاری که موجب فریاد شد
14. Lucas, an Irish Setter, is held by his handler Jamie Lamphere as they compete in the Junior Showmanship competition.
[ترجمه ترگمان]لوکاس، یک setter ایرلندی، با handler که جیمی در رقابت با شرکت در رقابت در رقابت شرکت می کند، در دست دارد
[ترجمه گوگل]لوکاس، یک ستاره ایرلندی، توسط جوینده لمپور دستیار خود را برگزار می کند، زیرا آنها در رقابت های نمایش مداوم رقابت می کنند