کلمه جو
صفحه اصلی

treatable


معنی : رام، نرم، تعلیم بردار، قابل درمان، قابل بحث
معانی دیگر : قابل بحک

انگلیسی به فارسی

رام، نرم، تعلیم بردار، قابل درمان، قابل بحث


قابل درمان است، قابل درمان، قابل بحث، رام، نرم، تعلیم بردار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of treat.

• able to be treated, responsive to treatment (especially medical)

مترادف و متضاد

رام (صفت)
domestic, tame, amenable, docile, meek, manageable, obedient, biddable, treatable, governable

نرم (صفت)
slick, fine, effeminate, supple, suave, sleek, mellow, soft, tractable, downy, limp, floppy, smooth, limber, spongy, pliant, flexible, lubricious, flexuous, cottony, fluffy, tractile, treatable, plastic, glace, flabby, plumy, lissom, lissome, lithesome, lithe, flexural, sequacious, levigated, silky, irrefrangible, lambent, sericeous, silken

تعلیم بردار (صفت)
docile, treatable

قابل درمان (صفت)
treatable

قابل بحث (صفت)
treatable

جملات نمونه

1. People sometimes die of treatable conditions.
[ترجمه ترگمان]افراد گاهی از شرایط قابل درمان می میرند
[ترجمه گوگل]مردم گاهی اوقات از شرایط درمان می میرند

2. Certain forms of cancer are treatable with drugs.
[ترجمه ترگمان]انواع خاصی از سرطان ها از طریق مواد مخدر قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]اشکال خاصی از سرطان با داروها قابل درمان است

3. This is a treatable condition.
[ترجمه ترگمان]این یه شرط قابل درمانه
[ترجمه گوگل]این شرایط قابل درمان است

4. However, psychological causes are seen as treatable, whereas biological causes mark the individual for life.
[ترجمه ترگمان]با این حال، عوامل روان شناختی، قابل درمان هستند، در حالی که عوامل زیستی منجر به تعیین فرد برای زندگی می شوند
[ترجمه گوگل]با این حال، علل روانشناختی قابل درمان است، در حالی که علل بیولوژیک فرد را برای زندگی علامت گذاری می کنند

5. And there is precedent for treatable diseases persisting.
[ترجمه ترگمان]و سابقه ای برای بیماری های treatable وجود دارد
[ترجمه گوگل]و سابقه بیماری های قابل درمان وجود دارد

6. The hypercalcemia is easily treatable by hydration and withdrawal of the calcium containing antacids.
[ترجمه ترگمان]hypercalcemia به راحتی توسط هیدراسیون و خروج کلسیم حاوی antacids قابل درمان است
[ترجمه گوگل]هیپراکلسمی به راحتی قابل درمان با هیدراتاسیون و برداشتن آنتی اسیدهای حاوی کلسیم است

7. Hopefully, it should see many forms of cancer treatable as simply as popping into hospital for minor surgery.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه، باید اشکال مختلفی از سرطان را به سادگی در بیمارستان برای جراحی جزئی ببیند
[ترجمه گوگل]امیدوارم، آن را باید انواع بسیاری از سرطان قابل درمان به سادگی به عنوان ظاهر شدن به بیمارستان برای جراحی جزئی را ببینید

8. The disease is treatable but can kill within hours without treatment.
[ترجمه ترگمان]این بیماری قابل درمان است، اما در عرض چند ساعت بدون درمان می تواند بکشد
[ترجمه گوگل]این بیماری قابل درمان است، اما می تواند در عرض چند ساعت بدون درمان بمیرد

9. Testicular cancer is a highly treatable condition, affecting either one or both testicles.
[ترجمه ترگمان]؟ سرطان Testicular یک شرایط بسیار قابل درمان است و بر روی هر دو قسمت پایین تنه تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]سرطان مثانه یک بیماری بسیار قابل درمان است که بر روی یک یا هر دو بیضه تأثیر می گذارد

10. Maybe we would do better to identify how treatable depression differs from intractible depression.
[ترجمه ترگمان]شاید بهتر است بفهمیم که چگونه افسردگی قابل درمان از افسردگی intractible متفاوت است
[ترجمه گوگل]شاید ما بهتر بتوانیم تشخیص دهیم که افسردگی درمان شده متفاوت از افسردگی غیر قابل قبول است

11. These are in general extremely indolent and easily treatable cancers.
[ترجمه ترگمان]اینها به طور کلی تنبل هستند و به راحتی سرطان ها را قابل درمان هستند
[ترجمه گوگل]این ها به طور کلی سرطان های بسیار سرکش و به راحتی قابل درمان هستند

12. Treatable risk factors included anemia in 40% of patients, and elevated total plasma homocysteine or homozygosity for the t-MTHFR mutation in 21%.
[ترجمه ترگمان]عوامل خطر treatable شامل کم خونی در ۴۰ درصد از بیماران و افزایش کل پلاسما یا هموزیگوت برای جهش ژنی در ۲۱ درصد بوده است
[ترجمه گوگل]عوامل خطرساز درمانی شامل آنمی در 40٪ بیماران و افزایش هموسیستئین پلاسما یا هوموزیگوتاسیون در جهش t-MTHFR در 21٪ بود

13. Canal steno sis is only treatable with surgical intervention, as I was taught in school.
[ترجمه ترگمان]خواهر steno تنها با مداخله جراحی، همان طور که در مدرسه تدریس می کردم، قابل درمان است
[ترجمه گوگل]کانال سنتون تنها با مداخله جراحی قابل درمان است، همانطور که در مدرسه تدریس می شدم

14. Morris said that the pneumonia might be treatable.
[ترجمه ترگمان]موریس گفت که ذات الریه می تواند قابل درمان باشد
[ترجمه گوگل]موریس گفت که پنومونی ممکن است قابل درمان باشد


کلمات دیگر: