کلمه جو
صفحه اصلی

irreclaimable


معنی : درست نشدنی، بازیافت نکردنی، بر نگشتنی
معانی دیگر : غیرقابل مطالبه ی مجدد یا ادعای مجدد، بازخواه ناپذیر، بازیافت ناپذیر، مسترد نشدنی، (مجددا) به دست نیاوردنی

انگلیسی به فارسی

برنگشتنی، بازیافت نکردنی، درست نشدنی


قابل تحمل نیست، بازیافت نکردنی، درست نشدنی، بر نگشتنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: irreclaimably (adv.)
• : تعریف: impossible to reclaim, redeem, or reform.
متضاد: reclaimable

• cannot be reclaimed; cannot be reformed; cannot be brought into use (as of land); cannot be revoked

مترادف و متضاد

درست نشدنی (صفت)
incorrigible, irreclaimable

بازیافت نکردنی (صفت)
irreclaimable

برنگشتنی (صفت)
irreversible, irreclaimable, irremeable, irretrievable


کلمات دیگر: