کلمه جو
صفحه اصلی

ironmonger


معنی : اهن فروش، فروشنده اهنالات
معانی دیگر : آهن فروش، فروشنده ی ابزار آهنی، آهن آلات فروش، چیلانگر، اهن فروش، اهن الات فروش

انگلیسی به فارسی

اهن فروش، فروشنده اهنالات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (chiefly British) a merchant who sells household tools, equipment, and other hardware.

• one who sells iron products, vendor of iron goods
an ironmonger or an ironmonger's is a shop which sells tools, nails, pans, and many other things that you need for doing jobs in your house or garden.

مترادف و متضاد

اهن فروش (اسم)
ironmonger

فروشنده اهنالات (اسم)
ironmonger

جملات نمونه

1. I have tried many ironmongers without success.
[ترجمه ترگمان]من بدون موفقیت چندین بار امتحان کرده ام
[ترجمه گوگل]من بسیاری از آهنگران را بدون موفقیت تلاش کرده ام

2. The ironmonger explained how the mouse-trap should be set.
[ترجمه ترگمان]The توضیح داد که این دام چگونه باید تنظیم شود
[ترجمه گوگل]Ironmonger توضیح داد که چگونه تله موش باید تنظیم شود

3. The ironmongers also built up their businesses by using the human and material resources of their families.
[ترجمه ترگمان]The همچنین کسب و کاره ای خود را با استفاده از منابع انسانی و مادی خانواده های خود ساخته بودند
[ترجمه گوگل]Ironmongers همچنین کسب و کار خود را با استفاده از منابع انسانی و مادی خانواده های خود را ساخته اند

4. He'd come into Diss to pay a bill at Aldrich's the ironmongers.
[ترجمه ترگمان]او به diss امده بود تا صورتحساب a Aldrich را بپردازد
[ترجمه گوگل]او به Diss می آمد تا یک لایحه را در Ironmongers Aldrich خریداری کند

5. The same challenge for the philosopher as for the politician, the ironmonger, and the songwriter: Sell or die.
[ترجمه ترگمان]همان چالش برای فیلسوف، به عنوان سیاست مدار، the، و the: Sell یا مردن
[ترجمه گوگل]همان چالش برای فیلسوف به عنوان سیاستمدار، آهنگر و ترانه سرا: فروش و یا مرگ

6. Some of these demonstrators, by their own later accounts, armed themselves with razor-blades or with knuckle dusters bought from ironmongers.
[ترجمه ترگمان]برخی از این تظاهر کنندگان، با حساب خود، خود را مسلح به تیغ تیغی یا دستمال های knuckle که از ironmongers خریده بودند، به دست می آوردند
[ترجمه گوگل]بعضی از این تظاهرکنندگان، با حسابهای بعد خودشان، خود را با تیغه های تیغه ای یا دستکش های گرد و غبار خریداری کردند

7. Next to it stands the Hui Hua supermarket. Then comes the Hua Tai ironmonger and the Ji Li Lai general store.
[ترجمه ترگمان]در کنار آن، سوپرمارکت Hui Hua قرار دارد سپس \"هوا Tai ironmonger\" و \"جی لی لای\" (Ji لی لای)وارد می شود
[ترجمه گوگل]کنار آن سوپرمارکت Hui Hua قرار دارد پس از آن هویگای آهن هوآ تای و کل فروشگاه جی لی لی می آید

8. He got his windmill on a system of easy payments that staggered even the ironmonger himself.
[ترجمه ترگمان]آسیاب بادی را روی یک سیستم پرداخت آسان گرفت که حتی ironmonger را هم گیج کرد
[ترجمه گوگل]او بادی ماشین خود را بر روی یک سیستم پرداخت آسان انجام داد که حتی خود آهنگر را هم تکان داد

9. His father, John Donne ,[Sentence dictionary] was a well - to - do ironmonger and citizen of London.
[ترجمه ترگمان]پدرش، جان دان، یک dictionary معروف و شهروند لندن بود
[ترجمه گوگل]پدرش، جان دان [Dictionary of Sentence]، یکی از بزرگترین و مشهورترین لندن بود

10. Receiving a sharp slap on the shoulder, I turned, and, to my amazement, saw Farmerson, our ironmonger.
[ترجمه ترگمان]پس از آنکه یک سیلی محکمی به شانه من زد، چرخیدم، و با تعجب دیدم که ironmonger، ironmonger را دیدم
[ترجمه گوگل]دریافت یک تکه تیز بر روی شانه، من تبدیل شد، و به نظر من، شاهد Farmerson، ironmonger ما

پیشنهاد کاربران

ابزار فروش


کلمات دیگر: