1. The book is being adapted for the silver screen.
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای صفحه نقره ای تطبیق داده شده است
[ترجمه گوگل]این کتاب برای صفحه نقره ای سازگار است
2. Dick had been the original silver screen, and he passed away in the early 1980 s.
[ترجمه ترگمان]دیک صفحه نقره ای اصلی را دیده بود و در اوایل دهه ۱۹۸۰ از دنیا رفت
[ترجمه گوگل]دیک صفحه اصلی نقره ای بود و او در اوایل دهه 1980 از بین رفت
3. Although he also became a star on the silver screen with roles in Blue Hawaii and Roustabout, he will always be known as the King of Rock 'n' Roll.
[ترجمه ترگمان]با این که او همچنین یک ستاره در صفحه نقره ای با نقشه ای در هاوایی و Roustabout شد، او همیشه به عنوان پادشاه راک اند رول شناخته خواهد شد
[ترجمه گوگل]اگر چه او همچنین ستاره ای روی صفحه نمایش نقره ای با نقش ها در آبی هاوایی ها و روستاوات داشت، او همیشه به عنوان پادشاه راک نول رول شناخته می شود
4. Wherever she stays, on or off silver screen she behaves very moderately and optimistically.
[ترجمه ترگمان]هر جا که باشد، هر جا که باشد یا از پرده نقره ای بیرون بیاید، با حالتی نسبتا کمی و خوش رویی رفتار می کند
[ترجمه گوگل]هر جا که او باقی می ماند، روی صفحه نمایش نقره ای روشن یا خاموش می شود، او رفتار بسیار نادرست و خوش بینانه دارد
5. Those short, active artists of the silver screen like their women skinny.
[ترجمه ترگمان]آن تصویرهای کوتاه و فعال نمایش نقره ای مانند زنان their
[ترجمه گوگل]این هنرمندان کوتاه و فعال هنرمندانه نقره ای مانند زنانشان لاغر هستند
6. Gold and silver screen printing ink to note the following lixivial.
[ترجمه ترگمان]طلا و نقره با جوهر چاپ به the زیر توجه دارند
[ترجمه گوگل]جوهر چاپی طلا و نقره برای توجه به لسیوویلی زیر توجه داشته باشید
7. If he orated on the silver screen he would be faintly ridiculous.
[ترجمه ترگمان]اگر به صفحه نقره ای نگاه می کرد، کمی مضحک می شد
[ترجمه گوگل]اگر او در صفحه نقرهای نقاشی میکرد، او کمی مضحک خواهد بود
8. Marlon Brando, Steve McQueen, and James Dean are now legends of the silver screen.
[ترجمه ترگمان]مارلون براندو، استیو مک کوئین، و جیمز دین در حال حاضر افسانه های صفحه نقره ای هستند
[ترجمه گوگل]مارلون براندو، استیو مک کوئین و جیمز دین اکنون افسانه های نقره ای هستند
9. Pembroke's major cinematic achievement to date was introducing Koo Stark to the silver screen.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین دستاورد سینمایی پمبروک، در حال معرفی Koo استارک به صفحه نقره ای بود
[ترجمه گوگل]بزرگترین موفقیت سینمایی Pembroke تا به امروز Koo Stark را به صفحه نقر معرفی کرد
10. He snatches the issue from politicians and makes it as grand and simple as a silver screen story.
[ترجمه ترگمان]او این مساله را از سیاستمداران می گیرد و آن را به عنوان یک داستان نمایش نقره ای ساده و ساده می سازد
[ترجمه گوگل]او این مسئله را از سیاستمداران می گیرد و آن را به عنوان یک داستان عریض نقره ای بزرگ و ساده می کند
11. She dies in 196 years before the critically acclaimed work was being adapted for the silver screen.
[ترجمه ترگمان]او در ۱۹۶ سال قبل از اینکه کار تحسین برانگیزی برای صفحه نقره ای تطبیق داده شود، از دنیا رفت
[ترجمه گوگل]او در 196 سال می میرد قبل از اینکه کار تحسین منتقدانه برای صفحه نقره ای سازگار باشد
12. Not Tom Cruise or Brad Pitt; no, these are the whatshisnames of the silver screen.
[ترجمه ترگمان]نه تام کروز، یا برد پیت؛ نه، این ها the صفحه نقره ای هستند
[ترجمه گوگل]نه تام کروز یا براد پیت؛ نه، این نامهای نامزدی روی صفحه نقره ای است
13. He disclosed that after this year's touring, he will still return the big silver screen.
[ترجمه ترگمان]او افشا کرد که پس از این سفر امسال، او باز هم صفحه بزرگ نقره را باز خواهد گرداند
[ترجمه گوگل]او افشا کرد که پس از تورهای سال جاری، وی همچنان صفحه نمایش نقره ای را باز می کند
14. It'seemed inevitable that one day, a simpsons movie would wind up on the silver screen.
[ترجمه ترگمان]به نظر اجتناب ناپذیر می آمد که یک روز یک فیلم سیمسون روی پرده نقره ای جریان پیدا می کند
[ترجمه گوگل]اجتناب ناپذیر است که یک روز، فیلم سیمپسونها بر روی صفحه نمایش نقره قرار می گیرد