کلمه جو
صفحه اصلی

sidelong


معنی : جانبی، یک وری، بطور اریب، در کنار
معانی دیگر : به سوی کنار، کج، زیرچشمی، یک سویه، غیرمستقیم، کنایه آمیز، شیب دار، سراشیب

انگلیسی به فارسی

یکوری، کج، بطور اریب، در کنار، جانبی


تندباد، بطور اریب، در کنار، یک وری، جانبی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: directed to one side, as a motion or glance.
متضاد: direct

(2) تعریف: sloping to one side.

(3) تعریف: indirect or veiled.
متضاد: direct

- sidelong hints
[ترجمه ترگمان] که از گوشه چشم به او اشاره می کرد،
[ترجمه گوگل] نکات برجسته
قید ( adverb )
(1) تعریف: on or toward the side; sideways.

(2) تعریف: indirectly; obliquely.

• directed to one side; leaning to one side; lying on the side; indirect, oblique
obliquely, sideways, toward the side; on the side
if you look at someone sidelong or if you give them sidelong looks, you look at them out of the corner of your eyes.

مترادف و متضاد

جانبی (صفت)
lateral, sidelong

یک وری (قید)
sidelong, sideling, sideways, slantways, slantwise

بطور اریب (قید)
sidelong, slantways, slantwise

در کنار (قید)
by, beside, alongside, besides, ashore, sidelong

جملات نمونه

1. a sidelong glance
نگاه زیرچشمی

2. a sidelong remark
حرف کنایه آمیز

3. She cast a sidelong glance at Fern.
[ترجمه ترگمان]نگاهی از گوشه چشم به فرن انداخت
[ترجمه گوگل]او یک نگاهی طولانی به سرخس نگاه کرد

4. He gave her a sidelong glance.
[ترجمه ترگمان]از گوشه چشم نگاهی به او انداخت
[ترجمه گوگل]او به او نگاه کرد

5. He gave Oliver a sidelong glance .
[ترجمه ترگمان]نگاهی زیرچشمی به اولیور انداخت
[ترجمه گوگل]او به الیور نگاه کرد

6. She couldn't resist a sidelong glance at him.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست از گوشه چشم به او نگاه کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست در برابر یک نگاه کوتاه به او مقاومت کند

7. He glanced at her sidelong and smiled.
[ترجمه ترگمان]از گوشه چشم به او نگاه کرد و لبخند زد
[ترجمه گوگل]او به سمت او حرکت کرد و لبخند زد

8. She cast a sidelong glance at Eric to see if he had noticed her blunder.
[ترجمه ترگمان]نگاهی زیرچشمی به اریک انداخت تا ببیند که اشتباه او را دیده است یا نه
[ترجمه گوگل]او نگاهی طولانی به اریک داشت تا ببیند آیا او اشتباه او را متوجه شده است یا خیر

9. He looked sidelong at her with a quick smile, and she frowned and nodded his attention quickly towards the stranger.
[ترجمه ترگمان]با لبخند سریعی به او نگاه کرد و او اخمی کرد و به سرعت سرش را به طرف غریبه تکان داد
[ترجمه گوگل]او با لبخند سریع لبخند زد و او را به سمت غریبه به سرعت نگاه کرد

10. I cast a sidelong glance, to see if she's noticed.
[ترجمه ترگمان]از گوشه چشم نگاهی به اطراف می اندازم تا ببینم آیا متوجه می شود یا نه
[ترجمه گوگل]من یک نگاهی طولانی به سر می برم تا ببینم آیا متوجه شده است یا نه

11. Jean-Claude's sidelong half-smile had felt congratulatory.
[ترجمه ترگمان]لبخند کج منقار داشت تبریک می گفت
[ترجمه گوگل]نیمی از لبخند ژان کلود در حال خوشحالی بود

12. Tammy gave her sister a sidelong glance and the two started to giggle.
[ترجمه ترگمان]تامی با گوشه چشم نگاهی به خواهرش انداخت و شروع به خندیدن کرد
[ترجمه گوگل]تامی خواهرش را نگاه کرد و دو زنگ زد

13. She cast a sidelong glance at Fen.
[ترجمه ترگمان]از گوشه چشم نگاهی به Fen انداخت
[ترجمه گوگل]او نگاهی طولانی به Fen بازی کرد

14. But a few sidelong glances revealed them to be He-Shes.
[ترجمه ترگمان]اما چند نگاه زیرچشمی به آن ها نشان می داد که او - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]اما چند نگاه تند و تیز نشان داد که آنها باید He-Shes باشند

a sidelong glance

نگاه زیرچشمی


a sidelong remark

حرف کنایه‌آمیز



کلمات دیگر: