1. Swollen mucous membranes, red and enlarged blood vessels; inflammation of all the tissues of the eye.
[ترجمه ترگمان]Swollen غشا مخاطی، رگ های خونی قرمز و بزرگ، التهاب تمام بافت های چشم
[ترجمه گوگل]غشای مخاطی تورم، رگ های خونی قرمز و بزرگ؛ التهاب همه بافت های چشم
2. Ulcers of mucous membranes can be deep as if punched out.
[ترجمه ترگمان]ظهور غشا مخاطی می تواند عمیق و عمیق باشد، گویی که به آن ها ضربه زده باشد
[ترجمه گوگل]زخم های غشای مخاطی می توانند به گونه ای عمیق به نظر برسند
3. It is also important to check the mucous membranes and lips for signs of cyanosis.
[ترجمه ترگمان]هم چنین مهم است که غشا مخاطی و لب هایش را برای نشانه های of چک کنید
[ترجمه گوگل]مهم است که غشاهای مخاط و لب ها را برای نشانه های سیانوز بررسی کنید
4. Dry mucous membranes; dry or coated tongue with a red triangular tip. Cold drinks can bring on chilliness or cough.
[ترجمه ترگمان]غشا مخاطی خشک، زبان خشک یا پوشیده شده با نوک مثلثی قرمز نوشیدنی های سرد می تواند on یا سرفه باشد
[ترجمه گوگل]غشای مخاطی خشک؛ زبان خشک یا پوشیده شده با نوک سه گوشی قرمز است نوشیدنی های سرد می توانند سبب خستگی یا سرفه شوند
5. Chemical warfare directly into mucous membranes is just part of what activists face in Humboldt.
[ترجمه ترگمان]جنگ شیمیایی به طور مستقیم به غشا مخاطی عمل می کند و بخشی از آن چیزی است که فعالان در Humboldt با آن مواجه هستند
[ترجمه گوگل]مبارزه شیمیایی به طور مستقیم به غشای مخاطی، فقط بخشی از آنچه فعالان در هومبولت با آن روبرو هستند
6. There is a tendency for mucous membranes to ulcerate and the ulcers to spread.
[ترجمه ترگمان]گرایشی به غشاهای مخاطی به ulcerate و the برای انتشار وجود دارد
[ترجمه گوگل]تمایل به غشاهای مخاطی به زخم و گسترش زخم وجود دارد
7. MethodsThe sex chromatin in the cells of buccal mucous membrane of the 2 784 patients with mental disorders were examined by using a blinding and random way.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از یک روش کور کننده کور کننده، chromatin جنسی در سلول های غشا مخاطی [ ۲ ] ۷۸۴ - ۲ بیمار با اختلالات روانی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روشها: کروماتین جنسی در سلول های مخاطی مخاطی 2 784 بیمار مبتلا به اختلالات روانی با استفاده از روش شفاف و تصادفی مورد بررسی قرار گرفت
8. But because atrophy of gastric mucous membrane is mixed inside of factor secrete irreclaimable normal, cause cure is those who last, all one's life, otherwise anaemia will still have a relapse.
[ترجمه ترگمان]اما به این دلیل که لاغر شدن غشا مخاطی به شکل طبیعی ترشح می شود و عامل درمان آن افرادی است که در تمام طول عمر بیمار باقی می مانند، در غیر این صورت کم خونی هنوز عود خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما از آنجا که آتروفی غشای مخاطی معده در داخل فاکتورهای غیرقابل توصیف ترشح مخلوط است، علت درمان آن کسانی است که در گذشته زندگی می کنند، در غیر این صورت کم خونی هنوز عود کرده است
9. The wall of intestine consists of mucous membrane, tunica muscularis and serous membrane.
[ترجمه ترگمان]دیواره روده از غشا مخاطی، غشا muscularis muscularis و غشا serous تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]دیواره روده شامل غشای مخاطی، عضله سازی تونیکس و غشای سروز است
10. The buccal frenum is also a fold of mucous membrane, but varies in shape from a single fold to a broad fan.
[ترجمه ترگمان]The buccal نیز بخشی از غشا مخاطی است، اما به شکل یک تا یک پنکه بزرگ متفاوت است
[ترجمه گوگل]جنین باکال نیز یک بار از غشای مخاطی است، اما در شکل از یک بار به یک فن گسترده ای تغییر شکل می دهد
11. Inflammation of the mucous membrane of the stomach and intestines.
[ترجمه ترگمان]التهاب غشا مخاطی معده و روده
[ترجمه گوگل]التهاب غشای مخاطی معده و روده
12. Direct contact is most likely to lead to infection of the skin, conjunctiva or mucous membrane.
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیم به احتمال زیاد منجر به عفونت پوست، conjunctiva یا غشا مخاطی می شود
[ترجمه گوگل]تماس مستقیم به احتمال زیاد منجر به عفونت پوست، ملتحمه یا غشای مخاطی می شود
13. There may be a generalized rash, widespread lymphadenopathy, and mucous membrane lesions.
[ترجمه ترگمان]ممکن است گرفتگی کلی، lymphadenopathy گسترده و ضایعات غشا مخاطی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است یک بثورات عمومی، لنفادنوپاتی گسترده و ضایعات غشای مخاطی وجود داشته باشد
14. I opened my mouth and felt the scalds on the mucous membrane inside my throat.
[ترجمه ترگمان]دهانم را باز کردم و احساس کردم که مخاط مخاط درون گلویم است
[ترجمه گوگل]من دهانم را باز کردم و در داخل غدد گلودرد غشاء مخاطی را احساس کردم