معنی : چرخک، مهمیز، چرخک مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
معانی دیگر : چرخک مهمیز، مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
rowel
معنی : چرخک، مهمیز، چرخک مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
معانی دیگر : چرخک مهمیز، مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
انگلیسی به فارسی
چرخک، چرخک مهمیز، مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
روده، چرخک، چرخک مهمیز، مهمیز، حلقه دهانه اسب، هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک، مهمیز زدن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a small rotating wheel with points at the end of a spur, used to goad a horse.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rowels, roweling, roweled
حالات: rowels, roweling, roweled
• : تعریف: to goad (a horse) with a rowel; spur.
• مشابه: spur
• مشابه: spur
• small spiked wheel or disk at the end of a spur
use a rowel to urge; prick with a rowel
use a rowel to urge; prick with a rowel
مترادف و متضاد
چرخک (اسم)
reel, pulley, caster, rowel, trundle, whirligig
مهمیز (اسم)
goad, spur, rowel
چرخک مهمیز (اسم)
rowel
حلقه دهانه اسب (اسم)
rowel
هر چیزی شبیه مهمیز و سیخک (اسم)
rowel
مهمیز زدن (فعل)
spur, rowel
کلمات دیگر: