1. The film contains moments of almost unbearable poignancy.
[ترجمه ترگمان]این فیلم حاوی لحظات of تقریبا غیرقابل تحملی است
[ترجمه گوگل]این فیلم شامل لحظات تیزهوشانه غیرقابل تحمل است
2. The poem has a haunting poignancy.
[ترجمه ترگمان]این شعر a haunting دارد
[ترجمه گوگل]شعر دارای یک ترس و وحشت است
3. Of particular poignancy was the photograph of their son with his sisters, taken the day before he died.
[ترجمه ترگمان]به ویژه، عکسی از پسر خود با خواهرانش بود که روز قبل از مرگش برداشته شد
[ترجمه گوگل]عکس از پسرش با خواهرانش، از روزی که او درگذشت، شدیدا ترس و واهمه داشت
4. a moment of extraordinary poignancy.
[ترجمه ترگمان]لحظه بزرگی به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]لحظه ای از زحم فوق العاده ای
5. The poignancy in this kiss on her warm lips nearly induced instant paralysis on every sense of her body.
[ترجمه ترگمان]سرخی این بوسه بر لبان گرم او تقریبا یک لحظه فلج شده بود و باعث فلج شدن بدنش شده بود
[ترجمه گوگل]بدبینی در این بوسه بر روی لب های گرم او تقریبا موجب فلج فوری در هر حس بدن شد
6. Freni traditionally epitomized poignancy and lyric charm, tinged with a measure of sensuality.
[ترجمه ترگمان]freni که به طور سنتی poignancy و افسون lyric را تجسم می کرد، با یک معیار شهوانی آمیخته بود
[ترجمه گوگل]فرانسیس به طور سنتی ظاهری تلخ و جذابیت شعر را به تصویر می کشد، که با اندازه ی حساسیتی رنگ می زند
7. The poignancy of that piece is the circumstance of its composition, not its subject matter.
[ترجمه ترگمان]The آن قطعه، موضوع ترکیب بندی آن است، نه موضوع اصلی آن
[ترجمه گوگل]ترس از این قطعه، وضعیت ترکیب آن است، نه موضوع آن
8. It adds some retrospective poignancy to our story, I think, and possibly some connection to Emerson's universe.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، به داستان ما، به داستان ما، و احتمالا یک ارتباط با عالم امرسون می افزاید
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم، و احتمالا برخی از ارتباط با جهان امرسون، برخی از زلزله گذشته نگر به داستان ما می افزاید
9. Poignancy was largely subsumed into world-weariness, resurfacing in spasms of authenticity.
[ترجمه ترگمان]poignancy بیش از حد به دنیا رفته بود - خستگی، resurfacing در حال تشنج
[ترجمه گوگل]پوزیتیویستی عمدتا به دنیای خستگی تبدیل شده است و به صورت ناگهانی در معرض تصدیق است
10. Which lends extra poignancy to the vision of Turkey as the lynchpin of this empire, covering all Muslims and all Turks.
[ترجمه ترگمان]که به منظره ترکیه به عنوان the این امپراطوری، که همه مسلمانان و همه ترک ها را پوشش می دهد، وام بیشتری می دهد
[ترجمه گوگل]کدام یک از مزایای بی نظیری را به چشم انداز ترکیه به عنوان لنچپین این امپراتوری، که همه مسلمانان و همه ترک ها را پوشش می دهد، می دهد
11. There is a certain poignancy about Eric.
[ترجمه ترگمان] یه مقدار قابل توجهی در مورد \"اریک\" وجود داره
[ترجمه گوگل]در مورد اریک، تردید خاصی وجود دارد
12. She must have been six-teen or seventeen, and looked out at him with a poignancy that gripped his heart.
[ترجمه ترگمان]باید شش یا هفده سال داشته باشد و با a که قلبش را می فشرد به او نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او باید شش ساله یا هفده سال داشته باشد و با ترس و واهمه ای که قلبش را گرفت، نگاهش کرد
13. West's elegy magnifies the warts and the amours,(Sentence dictionary) yet gives poetic poignancy to the portraits he draws here.
[ترجمه ترگمان]مرثیه غرب the و the را بزرگ می کند، (فرهنگ لغت میانی)هنوز به تصاویری که او در اینجا ترسیم می کند، می دهد
[ترجمه گوگل]Elegy غرب، زگیل و amours را افزایش می دهد (دیکشنری حکم)، با این حال به پرتره هایی که او در اینجا به تصویر می کشد ناراحت شاعرانه است
14. On top of it all, there was a touch of poignancy to his forced retirement.
[ترجمه ترگمان]از همه این ها گذشته، به فکر بازنشستگی اجباری او بود
[ترجمه گوگل]در بالا از همه، برای او بازنشستگی اجباری شدت گرفت
15. Hui and screenwriter Li Qiang have a knack for humorous observation, but the film rambles, the actors tending for too long to overplay the comedy and ignore the underlying poignancy.
[ترجمه ترگمان]هوی و فیلمنامه نویس، لی Qiang، مهارت خاصی برای مشاهده humorous دارند، اما فیلم به صورت rambles، بازیگران به مدت زیادی به تماشای کمدی و نادیده گرفتن the اساسی ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]هوی و فیلمنامهنویس لی کیانگ دارای مهارت برای مشاهدات طنزآمیز هستند، اما این فیلم درهم میرود، بازیگرانی که بیش از حد به دنبال کمدی هستند و نگرانیها را از بین میبرند