1. Heat causes the distension of gases.
[ترجمه ترگمان]گرما باعث ایجاد گازها در گازها می شود
[ترجمه گوگل]گرما باعث تخلیه گازها می شود
2. Gaseous distension of the bowel causes considerable discomfort to the patient and increases transmural pressure.
[ترجمه ترگمان]Gaseous distension از روده باعث ناراحتی قابل توجهی در بیمار می شود و فشار transmural را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]انسداد گاز از روده باعث ناراحتی قابل توجهی برای بیمار می شود و فشار بیش از حد را افزایش می دهد
3. I recall. . . the shocking distension and protrusion of the eyeballs of dead men and dead horses.
[ترجمه ترگمان]به یاد می اورم، distension تکان دهنده و جلو مردمک چشم مرده ای مرده و اسب مرده را بیرون می آورم
[ترجمه گوگل]من به یاد می آورم تکان دهنده و بی نظیر چشم های مردگان و اسب های مرده
4. Five minute rest periods separated each rectal distension.
[ترجمه ترگمان]پنج دقیقه استراحت هر کدوم از rectal مقعد رو از هم جدا می کنه
[ترجمه گوگل]پنج دوره استراحت بطور جداگانه از هم جدا شده اند
5. The method provides an accurate segmental measurement of distension of tubular organs.
[ترجمه ترگمان]این روش یک اندازه گیری دقیق و دقیق از distension از ارگان های لوله ای فراهم می کند
[ترجمه گوگل]این روش یک اندازه گیری دقیق قطعه ای از تنه اندام های لوله ای را فراهم می کند
6. The validity of rectal distension measurements, usually determined with pressure-volume relations, is disputed.
[ترجمه ترگمان]اعتبار اندازه گیری distension مقعد که معمولا با روابط فشار - حجم تعیین می شود مورد اختلاف است
[ترجمه گوگل]اعتبار سنجش های تنش مجدد رکتوم، معمولا با روابط حجم با فشار، مورد بحث قرار می گیرد
7. Shortly after admission abdominal distension and tenderness over the transverse colon was noted.
[ترجمه ترگمان]مدت کوتاهی پس از پذیرش distension شکمی و مهربانی در colon عرضی نیز مورد توجه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بلافاصله پس از پذیرش، شکاف شکمی و حساسیت به کولون عرضی مشخص شد
8. Two days before admission he noted abdominal distension and began to hiccup.
[ترجمه ترگمان]دو روز پیش از اعتراف، به distension اشاره کرد و سکسکه کرد
[ترجمه گوگل]دو روز قبل از پذیرش او علائم شکم را ذکر کرد و شروع به ختنه کرد
9. Drugs, hormones, food, distension, and emotional stress elicit exaggerated motor responses.
[ترجمه ترگمان]مواد مخدر، هورمون ها، مواد غذایی، distension و استرس احساسی واکنش های حرکتی اغراق آمیز را به همراه دارند
[ترجمه گوگل]مواد مخدر، هورمون ها، مواد غذایی، تنش و استرس های احساسی، منجر به افزایش پاسخ های حرکتی می شوند
10. After each rectal distension, the subjects described their sensation.
[ترجمه ترگمان]بعد از هر یک از distension، افراد احساس خود را توصیف کردند
[ترجمه گوگل]پس از هر انشعاب رکتال، افراد موضوع احساس خود را بیان کردند
11. These changes in perception of distension at the lower end of the gut seem to be mirrored in the stomach.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات در ادراک of در انتهای پایینی شکم به نظر می رسد که در شکم بازتاب داده می شود
[ترجمه گوگل]این تغییرات در ادراک پریشانی در انتهای پایین روده به نظر می رسد در معده نشان داده شده است
12. You can check for over distension of the bladder.
[ترجمه ترگمان] تو می تونی کنترل مثانه رو چک کنی
[ترجمه گوگل]شما می توانید بیش از حد تخلیه مثانه را بررسی کنید
13. Result The complications such as diarrhea, abdominal distension in serious group were higher than operation group.
[ترجمه ترگمان]نتیجه عوارض مانند اسهال، distension شکم در گروه جدی بالاتر از گروه عملیات بودند
[ترجمه گوگل]نتیجه عوارض مانند اسهال، انحراف شکم در گروه جدی بیشتر از گروه عمل بود
14. Chief symptoms were abdominal distension, stomachache and mass in hypogastric zone.
[ترجمه ترگمان] رئیس علائم درد شکمی، دل درد و حجم زیادی در منطقه \"hypogastric\" داشت
[ترجمه گوگل]علائم اصلی شکم شکمی، چشمی شکم و جرم در ناحیه هیپگوشتیک بود