1. on the distaff side
از طرف مادر،از سوی مادر
2. Made curious, she took the distaff in her hand and began to draw out the thread.
[ترجمه ترگمان]کنجکاو شد، distaff را در دست گرفت و شروع به بیرون کشیدن نخ کرد
[ترجمه گوگل]نویسنده کنجکاو، او را در دست او گرفت و شروع به کشیدن موضوع
3. The distaff whirled, twisting the threads.
[ترجمه ترگمان]The چرخ می زد و نخ را می چرخاند
[ترجمه گوگل]فضاپیما چرخانده، پیچیده می شود
4. Out of it she drew a little distaff, much as we would draw out a pair of knitting needles.
[ترجمه ترگمان]از آن به بعد a کوچکی بیرون کشید که ما یک جفت سوزن بافندگی از آن بیرون کشیدیم
[ترجمه گوگل]از آن، او یک جسد کوچکی را کشید، تا جایی که می توانستیم یک جفت سوزن را بکشیم
5. He is my uncle on the distaff side.
[ترجمه ترگمان]عموی من در the است
[ترجمه گوگل]او عموی من است
6. Betushka had no distaff, so she wound the flax around her head. Then she took the little basket and went romping and singing behind the goats to the birch wood.
[ترجمه ترگمان]Betushka distaff نداشت بنابراین پارچه کتان را دور سرش می پیچید سپس سبد کوچک را برداشت و با سر و صدا از پشت بزها به چوب غان رسید
[ترجمه گوگل]Betushka هیچ مشکلی نداشت، بنابراین کتان را در اطراف سر زخم زد سپس او سبد کوچکی را برداشت و رفت و با صدای بلند و آواز خواندن پشت باس به چوب توس
7. The worker is pushing the distaff.
[ترجمه ترگمان]کارگر the را هل می دهد
[ترجمه گوگل]کارگر این کار را انجام می دهد
8. There were different about their attitudes toward distaff, but what they searched were harmonious relationship between men and women and human beauty future.
[ترجمه ترگمان]در مورد نگرش آن ها نسبت به distaff متفاوت بود، اما آنچه آن ها جستجو می کردند رابطه هماهنگ بین مردان و زنان و آینده زیبایی انسانی بود
[ترجمه گوگل]در مورد نگرش آنها نسبت به تقسیم بندی متفاوت بود، اما آنچه که آنها جستجو می کردند رابطه هماهنگ بین مردان و زنان و آینده زیبایی انسان بود
9. This eighteenth-century fascination with funerary exactitude was not limited to the distaff side of society.
[ترجمه ترگمان]این شیفتگی قرن هجدهم با دقتی بی پایان به جنبه distaff جامعه محدود نمی شد
[ترجمه گوگل]این شادی هنجارهای قرن هجدهم با قیافه جادویی محدود به جنبه های جامعه نیست
10. The wool was wound on a long stick called a distaff.
[ترجمه ترگمان]پشم روی چوب بلندی بود که به نام distaff بود
[ترجمه گوگل]پشم زخم بر روی یک چوب بلند به نام دیسا
11. She is associated with a bridge, a subterranean aqueduct and a magic distaff, one of the symbols of Athene.
[ترجمه ترگمان]او با پلی، یک آبراهه subterranean و یک distaff جادویی مرتبط است که یکی از نمادهای of است
[ترجمه گوگل]او با یک پل، یک آبشار زیرزمینی و یک جادوی مجلسی، یکی از نمادهای آتین، همراه است
12. She adjusted the loose threads in one hand and held the distaff in the other.
[ترجمه ترگمان]نخ های شل را در یک دست تنظیم کرد و distaff را در دست دیگر گرفت
[ترجمه گوگل]او رشته های شل را در یک دست تنظیم کرد و دیسا را در دیگری نگه داشت
13. Now retired the art teacher as was is painting flat out full time whilst the other runs the distaff side.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، معلم هنر به همان اندازه که در حال نقاشی کردن دراز مدت است در حالی که طرف دیگر طرف distaff را می گیرد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر معلم هنر بازنشسته بود، همانطور که نقاشی تمام وقت را به هم ریخته بود، در حالی که طرف دیگر سمت چپ را اجرا می کرد