کلمه جو
صفحه اصلی

morn


معنی : سحرگاه، صبحدم
معانی دیگر : (شعر قدیم) بامدادان، بامگاه

انگلیسی به فارسی

صبحدم، سحرگاه


انگلیسی به انگلیسی

• morning, dawn (old english)

مترادف و متضاد

سحرگاه (اسم)
dawn, daybreak, daydawn, dayspring, early morning, morn

صبحدم (اسم)
morn

جملات نمونه

1. Yonder breaks a new and glorious morn.
[ترجمه ترگمان]آن جا یک بامداد تازه و باشکوه را می شکند
[ترجمه گوگل]Yonder یک صبح جدید و شکوه را از بین می برد

2. Every day is a fresh beginning, Every morn is the world made anew.
[ترجمه ترگمان]هر روز یک شروع تازه است، هر روز صبح، جهان از نو ساخته شده است
[ترجمه گوگل]هر روز تازه شروع می شود، هر صبح جهان تازه ساخته شده است

3. Now I am laboring hard every day from morn to eve, and feel the better for it.
[ترجمه ترگمان]حالا من هر روز از صبح تا شب تلاش می کنم و احساس بهتری نسبت به آن احساس می کنم
[ترجمه گوگل]حالا هر روز از عصر تا به امروز سخت کار می کنم، و احساس می کنم برای آن بهتر است

4. Preston this dank October morn has encountered greater hazards and is prepared for more.
[ترجمه ترگمان]مطابق با پرستون this که در ماه اکتبر مرطوب شده است، با خطرات بیشتری مواجه است و برای بیشتر آماده است
[ترجمه گوگل]پرستون این صبح ماه اکتبر با خطرات بیشتر مواجه شده است و برای بیشتر آماده است

5. Why destroy this morn, by a past that is dead & gone and a future not yet born! RVM
[ترجمه ترگمان]چرا این بامدادی را از میان گذشته ای که مرده و آینده ای که هنوز به دنیا نیامده است نابود کند! RVM
[ترجمه گوگل]چرا این صبح را نابود می کند، توسط گذشته ای که مرده است * رفته و آینده ای که هنوز متولد نشده است! RVM

6. The sunshine of morn in Shenzhen University is always so fascinating.
[ترجمه ترگمان]خورشید بامدادی در دانشگاه Shenzhen همواره بسیار جذاب است
[ترجمه گوگل]آفتاب صبح روز شنبه در دانشگاه شنزن همیشه جذاب است

7. With increase in morn, the critical micelle concentration decreases and the critical surface tension increases.
[ترجمه ترگمان]با افزایش in، غلظت بحرانی میسل کاهش می یابد و تنش سطح بحرانی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]با افزایش در صبح، غلظت متیل حیاتی کاهش می یابد و کشش سطح بحرانی افزایش می یابد

8. A foul morn may turn to a fair day.
[ترجمه ترگمان]یک روز آفتابی می تواند به یک روز آفتابی تبدیل شود
[ترجمه گوگل]یک صبح زود ممکن است به یک روز عادلانه تبدیل شود

9. Tonight another morn for the lonely one is born.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح یکی دیگر از morn به دنیا آمده است
[ترجمه گوگل]امشب یکی دیگر از صبح ها برای تنها کسی متولد می شود

10. I'd vacuum before I left in the morn ing.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه صبح برسم جارو را جارو می کردم
[ترجمه گوگل]من قبل از اینکه در صبح از خواب بیدار شدم خلاص شویم

11. "This morn I am acknowledging a full statesmanly pardon so they tin live out their lives as safe as can be, lunette carrera, " the president announced.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اعلام کرد: \"امروز صبح من یک عفو کامل را تصدیق می کنم تا آن ها بتوانند زندگی خود را تا جایی که ممکن است ایمن کنند،\" lunette carrera \"
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور اعلام کرد: 'این صبح، من عفو ​​کامل دولتمردان را تصدیق می کنم تا آنها زندگی خود را به همان اندازه که می توانند کارتریج شان باشند، زندگی کنند '

12. How the rosy blush of morn began to mantle in the east.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد سرخ شد و سرخ شد
[ترجمه گوگل]چگونه صورتی روشن از صبح شروع به پاشیدن در شرق

13. Let us be greeting the morn so blue.
[ترجمه ترگمان]فردا صبح با طلوع آفتاب سلام و احوال پرسی کن
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ما صبح بخیر تا آبی

14. For yonder breaks a new and glorious morn.
[ترجمه ترگمان]زیرا در آنجا بامدادی تازه و باشکوهی برپا خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]برای یک روز صبح جدید و شکوه می شکند


کلمات دیگر: