کلمه جو
صفحه اصلی

eyeshot


معنی : چشم رس
معانی دیگر : (فاصله ی قابل رویت) دیدرس، دید

انگلیسی به فارسی

چشم رس


چشم انداز، چشم رس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the range of vision. (See earshot.)
مشابه: sight, view

- Is he within eyeshot?
[ترجمه ترگمان] به چشم رس وند رسیده؟
[ترجمه گوگل] آیا او در درون چشم است؟

• range of vision, view; (archaic) glance

مترادف و متضاد

چشم رس (اسم)
range, eyeshot, purview

جملات نمونه

1. They attracted the attention of every bird within eyeshot, every reptile not yet asleep.
[ترجمه ترگمان]به هر پرنده ای که در آن بود چشم دوخته بودند، هر خزنده هنوز خواب نبود
[ترجمه گوگل]آنها توجه هر پرنده را در بین چشمها جلب کردند، هر خزنده هنوز خواب ندیده است

2. As a more largo eyeshot, the multiple intelligences explains human multi-aptitude and human studies afresh, giving us a new revelation on the cognition of senior high school history teaching.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک eyeshot more، the چندگانه، استعداد multi انسانی و انسانی را از نو توجیه می کند و به ما یک افشاگری جدید بر سر شناخت بالای آموزش تاریخ دبیرستان می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک چشم انداز عمیق تر، هوش چندگانه مطالعات چند وجهی انسانی و مطالعات انسانی را دوباره باز می کند، به ما یک معرفت جدید در شناخت آموزه های تاریخ دبیرستان می دهد

3. Learn how to appreciate others can make your eyeshot widen, and appreciate yourselves will make your life be fillde with fun.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چطور از دیگران قدردانی کنید و باعث گشاد شدن ذهنتان می شود و از خودتان ممنون خواهید شد که زندگی تان را با لذت پر کنید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه به قدردانی دیگران می تواند چشم خود را گسترش دهد، و قدردانی از خود خواهد زندگی خود را با سرگرم کننده پر کنید

4. This novel eyeshot breaks open a window for us to reflect the anthropocentricity, to reconsider the status of man, and to arouse vigilance to the narrowness and selfishness of humans.
[ترجمه ترگمان]این eyeshot جدید، پنجره ای را برای ما باز می کند تا the را منعکس کند، وضعیت انسان را تجدید نظر کند، و هشیاری نسبت به محدودیت و خودخواهی انسان ها را برانگیزد
[ترجمه گوگل]این بینش جدیدی از بین می رود و یک پنجره برای ما بازتاب می دهد تا انسان گرایی را بازنمایی کند تا وضعیت انسان را بازبینی کند و هوشیاری را به سمت محدودیت و خودخواهی انسان ها تحریک کند

5. These can expand deviser's eyeshot and active devisers's thought and increase the efficiency of design.
[ترجمه ترگمان]این ها می توانند تفکر s و devisers فعال را گسترش دهند و کارایی طراحی را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]اینها می توانند بینظمی بینظیر و اندیشمندان فعال را گسترش دهند و کارایی طراحی را افزایش دهند

6. To this end, Tanger Eyeshot plays a positive roal in providing brand strategy systematic services.
[ترجمه ترگمان]در این راستا، Tanger eyeshot نقش مثبتی در ارائه خدمات سیستماتیک به برند ایفا می کند
[ترجمه گوگل]برای این منظور Tanger Eyeshot در ارائه خدمات منظم استراتژیک برند نقش مثبتی دارد

7. In this thesis I study their writings in the four aspects: women writers' own selves, the opinions of the men writers on women writers, readers' response and the comparative eyeshot.
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، نوشته های آن ها را در چهار جنبه بیان می کنم: خود نویسندگان زن، نظرات نویسندگان زن در مورد نویسندگان زن، پاسخ خوانندگان و the تطبیقی
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه من نوشته های خود را در چهار جنبه بررسی می کنم: خود نویسندگان زن، نظرات نویسندگان مرد درباره نویسندگان زن، پاسخ خوانندگان و دیدگاه مقایسه ای

8. The results showed favorable effects on the students in the fields of integrating their knowledge, widening their eyeshot, training their innovative consciousness.
[ترجمه ترگمان]نتایج، تاثیرات مطلوبی بر دانش آموزان در زمینه های ادغام دانش، گسترش eyeshot، آموزش آگاهی خلاقانه آن ها نشان داد
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که اثرات مطلوبی بر دانش آموزان در زمینه های ادغام دانش خود، گسترش چشم خود، آموزش آگاهی نوآورانه خود را نشان داد

9. But because of history and reality, YongKangGuCi never enters the culture eyeshot and knowledge system.
[ترجمه ترگمان]اما به دلیل تاریخ و واقعیت، YongKangGuCi هرگز وارد سیستم فرهنگ و سیستم دانش نمی شود
[ترجمه گوگل]اما به دلیل تاریخ و واقعیت، YongKangGuCi هرگز وارد سیستم دید و فرهنگ دانش نمی شود

10. And, the Cultural Revolution, which is always a focus of Chinese literature, is brought into the eyeshot of writer"s esthetical taste again and impels the naissance of a block of excellent works. "
[ترجمه ترگمان]و، انقلاب فرهنگی، که همیشه کانون ادبیات چین است، بار دیگر به سلیقه esthetical نویسنده بدل می شود و the یک بلوک از آثار عالی را به کار می اندازد \"
[ترجمه گوگل]انقلاب فرهنگی، که همیشه تمرکز ادبیات چینی است، دوباره به دیدگاه طعم زیبایی استقرار نویسندگان تبدیل شده و موجب تحریف یک بلوک از کارهای عالی می شود '

11. As a kind of theory and measure, the theory of Performance is opening a new eyeshot in oral narrative studies.
[ترجمه ترگمان]نظریه عملکرد به عنوان یک نوع تئوری و سنجش، در حال باز کردن یک eyeshot جدید در مطالعات روایی شفاهی است
[ترجمه گوگل]نظریه عملکرد به مثابه یک نوع نظریه و اندازه گیری یک نگاه جدید را در مطالعات روایی شفاهی باز می کند

12. Before died, seeing all your children, and their missing eyeshot, and saying the passed cases, then close your eyes, no weeping before a dream comes.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه بمیرد، همه بچه های خود را می دید، و آن eyeshot گم شده شان را می دید، و چشمان خود را به هم نزدیک می کرد، و قبل از آمدن یک رویا، گریه نمی کرد
[ترجمه گوگل]پیش از مرگ، دیدن تمام فرزندان خود و چشم های گمشده آنها، و گفتن پرونده های منتهی شده، سپس چشم های خود را ببندید، قبل از اینکه یک رویا بیافتد، گریه نکنید

13. Many kinds of novel thoughts of painting and modality of painting continuously came forth in our eyeshot, impacted our thought of painting and changed our concept of painting.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انواع افکار جدید نقاشی و modality نقاشی به طور مداوم در eyeshot ظاهر شدند، اندیشه نقاشی ما را تحت تاثیر قرار داده و مفهوم نقاشی را تغییر دادند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اندیشه های جدید نقاشی و روش نقاشی به صورت مداوم در ذهن ما ظاهر شدند، تفکر ما درباره نقاشی را تحت تاثیر قرار داد و مفهوم نقاشی ما را تغییر داد

14. At such moments it's possible to pretend you're looking straight back into history, well past 189 if not quite so far as 160 when Samuel de Champlain came within eyeshot of these mountains.
[ترجمه ترگمان]در چنین لحظاتی ممکن است وانمود کنیم که مستقیما به تاریخ نگاه می کنید، و اگر نه کاملا به اندازه ۱۶۰ وقتی که ساموئل دو Champlain در within از این کوه ها came
[ترجمه گوگل]در چنین لحظاتی ممکن است وانمود کنید که به راستی به تاریخ نگاه می کنید، به خوبی بعد از 189 اگر نه کاملا به اندازه 160، زمانی که ساموئل د Champlain آمد در داخل چشم از این کوه ها

15. Sometimes, the platform may shake acutely, and the beaconing can leave the eyeshot of CCD.
[ترجمه ترگمان]گاهی ممکن است سکو به شدت تغییر کند و امواج رادیویی می توانند the CCD ها را ترک کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، پلت فرم ممکن است به شدت تکان بخورد، و میله می تواند چشم از CCD را ترک کند

When he came within my eyeshot, I realized he was limping.

وقتی که به دیدرس من رسید، متوجه شدم که می‌لنگد.



کلمات دیگر: