1. Section 146 distinguishes between remediable and irremediable breaches of covenant.
[ترجمه ترگمان]بخش ۱۴۶، بین remediable و نقض irremediable پیمان تمایز قایل می شود
[ترجمه گوگل]بخش 146 بین نقض قابل جبران و غیر قابل جبران پیمان را متمایز می کند
2. For a diagnosis of brain stem death irremediable structural brain damage should be present.
[ترجمه ترگمان]برای تشخیص فوت سلول های مغزی، آسیب مغزی structural، باید در حال حاضر وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]برای تشخیص مرگ مغز مغز، آسیب مغزی ساختاری قابل جبران باید وجود داشته باشد
3. The split between reality and illusion has become irremediable.
[ترجمه ترگمان]جدایی بین واقعیت و پندار، تبدیل به irremediable شده است
[ترجمه گوگل]تقسیم بین واقعیت و توهم تبدیل شده است قابل جبران نیست
4. irremediable errors in judgment.
[ترجمه ترگمان]خطای irremediable در قضاوت
[ترجمه گوگل]خطاهای قابل برگشت در قضاوت
5. His memory suffered irremediable damage.
[ترجمه ترگمان]حافظه اش به هیچ وجه آسیب ندیده بود
[ترجمه گوگل]حافظه او آسیب ناپذیری را متحمل شد
6. Is our defeat final and irremediable?
[ترجمه ترگمان]این شکست نهایی ما و چاره ناپذیر است؟
[ترجمه گوگل]آیا شکست ما نهایی و غیرقابل برگشت است؟
7. He is faced with the fact of an irremediable marital breakdown.
[ترجمه ترگمان]او با این حقیقت مواجه است که یک شکست قطعی در ازدواج وجود دارد
[ترجمه گوگل]او با واقعیت شکستگی زناشویی قابل درمان است
8. Before the irremediable that changes in this problem, he must think the method is prevented.
[ترجمه ترگمان]قبل از رسیدن به این مشکل، او باید فکر کند که از این روش جلوگیری شده است
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه غیر قابل تغییر باشد که در این مشکل تغییر کند، باید فکر کند که روش متوقف شده است
9. The evil is now irremediable, and it has been entirely your own doing.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر شیطان irremediable شده، و همه اش کار خودت بوده
[ترجمه گوگل]اکنون شرارت غیر قابل تحمل است و کاملا انجامشده است
10. Become in this problem before irremediable, he thinks of a method to prevent.
[ترجمه ترگمان]پیش از رسیدن به این مشکل به روشی متوسل شود تا از آن جلوگیری شود
[ترجمه گوگل]درمورد این مشکل قبل از جبران ناپذیری، او به روش پیشگیری فکر می کند
11. The whole city was affected by the irremediable calamity.
[ترجمه ترگمان]سراسر شهر براثر این فاجعه irremediable قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]کل شهر توسط بلایای غیر قابل جبران تحت تاثیر قرار گرفت
12. The evil is now irremediable.
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر شیطان irremediable شده
[ترجمه گوگل]اکنون شرارت قابل جبران است
13. The merits of this plan outweighed several obvious flaws in it, which were irremediable.
[ترجمه ترگمان]محاسن این نقشه، بیش از چند نقص مشهود در آن بود، که چاره ناپذیر بود
[ترجمه گوگل]شایستگی های این طرح بیش از هرچیز نقص آشکاری در آن بود که غیر قابل تحمل بود
14. As a consequence of the above cases, it had often been implied that breach of any restrictive covenant would be irremediable.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه موارد فوق، اغلب گفته می شد که نقض هر پیمان محدود کننده، چاره ناپذیر است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک نتیجه از موارد فوق، اغلب نشان داده شد که نقض هر پیمان محدود کننده غیر قابل برگشت است