کلمه جو
صفحه اصلی

israel


معنی : اسرائیل
معانی دیگر : اسم خاص مذکر (مخفف آن: izzy)، (انجیل) حضرت یعقوب، یهودیان، جهودان، اعقاب حضرت یعقوب، سرزمین باستانی قوم یهود (در شمال بحر المیت)، (حدود هزار سال پیش از میلاد) نام کشور پادشاهی که از همبستگی ده قبیله ی بنی اسراییل به وجود آمد

انگلیسی به فارسی

اسرائیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a Middle Eastern republic, formed as a Jewish state by action of the United Nations in 1948.

(2) تعریف: according to the Old Testament, the Jewish people collectively as the descendants of Jacob, to whom the name Israel was given after he wrestled with an angel.

• country in southwestern asia at the eastern end of the mediterranean sea; people of israel, jewish people; name given to jacob after he wrestled with the angel (biblical)
the state of israel is a country in south-west asia, on the eastern mediterranean. israel was founded in 1948 by immigrants from europe and the rest of the world whose goal had been to establish a jewish homeland. as a result of the war with neighbouring arab states which followed, about 800,000 palestinian arabs were left homeless. since the war of 1967, israel has occupied the gaza strip, golan heights, and the west bank, which are known collectively as the occupied territories. a palestinian uprising, called the intifada, began in 1987. negotiations between israel, the palestinians and neighbouring arab states on the status of the occupied territories began in 1991. they culminated in an agreement between israel and the plo in 1993. israel recognized the plo as representing the palestinian people. the plo recognized the state of israel and renounced violence. in 1994 palestinians were granted self-rule in jericho and the gaza strip. negotiations continue about palestinian autonomy on the west bank. in 1994 israel and jordan began negotiations after forty-six years. israel exports polished diamonds, citrus and other fruits, and textiles. ezer weizman, of the labour party, became president in 1993. itzhak rabin, of the labour party, became prime minister in 1992.

مترادف و متضاد

اسرائیل (اسم)
israel

جملات نمونه

1. Israel accepted billions of dollars in war reparations.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل بیلیون ها دلار غرامت جنگی را پذیرفت
[ترجمه گوگل]اسرائیل میلیاردها دلار در بازپرداخت جنگ پذیراشت

2. Israel offers automatic citizenship to all Jews who want it, whatever colour they are and whichever language they speak.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل برای تمام یهودیان که خواهان آن هستند تابعیت خود را ارائه می دهد، هر رنگی که باشد و هر زبانی که آن ها صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]اسراییل شهروندی خودکار را به تمام یهودیانی که میخواهند، هر کدام از رنگها و زبان هرکسی که صحبت می کنند، ارائه می دهد

3. I think Israel tends to be at the leading edge of technological development.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که اسرائیل تمایل دارد در لبه پیشرو توسعه فن آوری باشد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که اسراییل تمایل دارد که در پیشروی پیشرفت های تکنولوژیکی قرار بگیرد

4. Life in Israel will continue as normal.
[ترجمه ترگمان]زندگی در اسرائیل به روال عادی ادامه خواهد یافت
[ترجمه گوگل]زندگی در اسرائیل به همان اندازه طبیعی ادامه خواهد یافت

5. Israel is set to free more Lebanese prisoners.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل قرار است زندانیان لبنانی بیشتری را آزاد کند
[ترجمه گوگل]اسرائیل قصد دارد زندانیان بیشتری را آزاد کند

6. Greece has established full diplomatic relations with Israel.
[ترجمه ترگمان]یونان روابط دیپلماتیک خود را با اسرائیل برقرار کرده است
[ترجمه گوگل]یونان روابط دیپلماتیک کامل با اسرائیل برقرار کرده است

7. Israel has a relatively small standing army and its strength is based on its reserves.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل یک ارتش ایستاده نسبتا کوچک دارد و نیروی آن براساس ذخایر آن است
[ترجمه گوگل]اسرائیل دارای یک ارتش نسبتا کوچک است و قدرت آن بر اساس ذخایر خود است

8. The problems of Israel, Lebanon, and the Gulf were tightly interlocked.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اسرائیل، لبنان، و خلیج فارس به شدت درهم قفل شده بود
[ترجمه گوگل]مشکلات اسرائیل، لبنان و خلیج، به شدت متصل بودند

9. Israel had originally wanted $1 billion in aid, but compromised on the $650 million.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل در ابتدا یک میلیارد دلار کمک می خواست، اما در حدود ۶۵۰ میلیون دلار را به خطر انداخت
[ترجمه گوگل]اسراییل ابتدا یک میلیارد دلار کمک خواست اما 650 میلیون دلار به خطر افتاد

10. The United States and Israel clashed over demands for a UN investigation into the killings.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده و اسرائیل بر سر مطالبات یک تحقیق سازمان ملل در مورد این کشتارها درگیر شدند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده و اسرائیل بر تقاضای تحقیقات سازمان ملل متحد برای کشتار متضرر شدند

11. He recited Israel losses during the war.
[ترجمه ترگمان]او در طول جنگ خسارت های اسرائیل را خواند
[ترجمه گوگل]او اسرائیل تلفات را در طول جنگ مورد ستایش قرار داد

12. Jack dehorts me from visiting Israel.
[ترجمه ترگمان]جک مرا از دیدار از اسرائیل منع کرد
[ترجمه گوگل]جک من را از بازدید از اسرائیل منع کرده است

13. He had been in Israel for the best part of twenty-four hours.
[ترجمه ترگمان]او برای بهترین قسمت بیست و چهار ساعت در اسراییل بوده است
[ترجمه گوگل]او در بهترین قسمت از بیست و چهار ساعت در اسرائیل بوده است

14. Israel asked for a loan to help with the absorption of Soviet immigrants.
[ترجمه ترگمان]اسرائیل خواستار یک وام برای کمک به جذب مهاجران شوروی شد
[ترجمه گوگل]اسرائیل از کمک وام برای جذب مهاجران شوروی درخواست کرد

15. They arrived in Israel on the same plane that bore Assad's coffin.
[ترجمه ترگمان]آن ها در همان هواپیمایی که تابوت اسد را حمل می کرد وارد اسرائیل شدند
[ترجمه گوگل]آنها در همان هواپیما که تابوت اسد را بر تن داشتند وارد اسرائیل شدند

پیشنهاد کاربران

کلمه اسرائیل مربوط به زبان عبری است و از دو واژه اسراء به معنی بنده ( عبد ) و ایل به معنی خدا ( الله ) تشکیل شده . این واژه دقیقاً معادل عبدالله در عربی و به معنای بنده خدا در فارسی می باشد . اسرائیل لقب حضرت یعقوب نبی علی نبینا و آله و علیه السلام بوده و به همین دلیل به نسل ایشان بنی اسرائیل می گویند .


کلمات دیگر: