1. Shush! Here he comes. I'll talk to you later.
[ترجمه ترگمان]ساکت! داره میاد بعدا باه ات صحبت می کنم
[ترجمه گوگل]ساکت باش! در اینجا او می آید بعدا با شما صحبت خواهم کرد
2. He tried to shush the children.
[ترجمه سیروس مرادی فارسانی] او سعی کرد بچه ها را ساکت کند.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد جلوی بچه ها را بگیرد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد بچه ها را بکشد
3. The mud is ankle deep around Shush Square.
[ترجمه ترگمان]گل تا قوزک در میدان Shush فرورفته است
[ترجمه گوگل]گل مژه در اطراف میدان شوش عمیق است
4. Shush! Do you want to wake everyone?
[ترجمه ترگمان]ساکت! میخوای همه رو بیدار کنی؟
[ترجمه گوگل]ساکت باش! آیا می خواهید همه را بیدار کنید؟
5. Shush! I want to listen to the news.
[ترجمه ترگمان]ساکت! میخوام به اخبار گوش بدم
[ترجمه گوگل]ساکت باش! من می خواهم به اخبار گوش بدهم
6. I wish you children would shush and let me read the paper in peace.
[ترجمه ترگمان]ای کاش بچه ها ساکت می شدند و اجازه می دادند روزنامه را در صلح بخوانم
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که بچه ها می روند و اجازه می دهند مقاله را در صلح بخوانند
7. It's a deal. Now shush !'m watching the football!
[ترجمه ترگمان]قبوله! حالا هیس من دارم فوتبال نگاه می کنم
[ترجمه گوگل]این یک معامله است حالا شوخی کن! فوتبال را تماشا میکنی!
8. Listen up, people, do not shush away silence, do not replace it with anything anymore.
[ترجمه ترگمان]گوش کن، مردم، سکوت رو خاموش نکن، دیگه با هیچی عوض نکن
[ترجمه گوگل]گوش دادن، مردم، سکوت را دور نیندازید، آن را با هیچ چیز جایگزین نکنید
9. Shush! I want to hear the weather.
[ترجمه ترگمان]ساکت! می خوام هوا رو بشنوم
[ترجمه گوگل]ساکت باش! من می خواهم آب و هوا را بشنوم
10. Her voice thinned down to a whisper as people turned to shush her.
[ترجمه ترگمان]صدایش به نجوایی تبدیل شد که مردم برگشتند و او را ساکت کردند
[ترجمه گوگل]صدای او به پایین آمدن به یک زمزمه به عنوان مردم تبدیل به shush او
11. In previous years, he had wondered belligerently what there was to see in China, and Henry had been the one to shush Ted.
[ترجمه ترگمان]در سال های قبل از این فکر افتاده بود که در چین چیزی دیده می شود، و هنری همان کسی بود که تد را ساکت می کرد
[ترجمه گوگل]در سال های گذشته، او به طرز وحشیانه ای راجع به آنچه که در چین می بیند، تعجب کرده بود و هنری یکی از کسانی بود که تد را تحمل می کرد
12. His sister told on him though he tried to shush her.
[ترجمه ترگمان]خواهرش هر چند سعی کرد ساکتش کند، به او گفت:
[ترجمه گوگل]خواهر او به او گفت، هر چند او سعی کرد او را خفه کند