1. ruddy spheres burdening the apple boughs
کره های سرخ فامی که بر شاخه های درخت سیب سنگینی می کرد
2. a ruddy complexion
رنگ و روی سرخ و سفید
3. a ruddy lie
دروغ محض
4. what's the ruddy matter?
چه مرگته ؟
5. What the ruddy hell are you doing?
[ترجمه ترگمان]داری چه غلطی می کنی؟
[ترجمه گوگل]چه کاری می کنی؟
6. The fire cast a ruddy glow over the room.
[ترجمه ترگمان]آتش بخاری اتاق را روشن کرده بود
[ترجمه گوگل]آتشی بر اتاق خیره شد
7. That young man has a ruddy face.
[ترجمه ترگمان]این مرد جوان صورت سرخی دارد
[ترجمه گوگل]این مرد جوان چهره ای گرم دارد
8. That hunter has a ruddy face because he is outdoors so much.
[ترجمه ترگمان]آن شکارچی چهره ای گلگون دارد، چون او بسیار بیرون از خانه است
[ترجمه گوگل]این شکارچی چهره ای آفتابی دارد، زیرا او خیلی بیرون است
9. I can't get the ruddy car to start!
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم ماشین قرمز رو روشن کنم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم ماشین سرخ شده را شروع کنم
10. I wish that ruddy dog would stop barking!
[ترجمه ترگمان]ای کاش این سگ سرخ پارس می کرد!
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که سگ آفتابی می لرزد!
11. I work ruddy hard.
[ترجمه ترگمان]به شدت سرخ می شوم
[ترجمه گوگل]من به سختی کار می کنم
12. He's a ruddy idiot.
[ترجمه ترگمان]اون یه احمقه
[ترجمه گوگل]او یک فریب سرخ است
13. His pale cheeks had taken on a ruddy glow.
[ترجمه ترگمان]گونه هایش گلگون شده بود
[ترجمه گوگل]گونه های پائینش او را درخشیدند
14. Courbet's bather, however, was a ruddy faced older woman, and she was washing rather than bathing.
[ترجمه ترگمان]با این حال یک زن سالخورده با چهره سرخ و سرخ چهره داشت، و داشت به جای آب تنی، شستشو می کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، کوربوت، زن مسن تر از موی سرخ بود و او به جای حمام کردن شستشو می داد
15. We could see ruddy ducks bobbing about up close and kayakers.
[ترجمه ترگمان]ما می توانستیم اردک سرخ را ببینیم که نزدیک به هم بالا و پایین می رفتند
[ترجمه گوگل]ما می توانیم اردک های سرخ مایل به قرمز در اطراف نزدیک و kayakers را ببینید