1. poetic creativity
خلاقیت شاعرانه
2. poetic imagery
استعاره های شعری
3. poetic license
بخشودگی شعری (به ویژه در مورد شاعری که در تنگنای قافیه گیر کرده است)
4. poetic ornamentation
پیرایه های شعری
5. poetic ornaments
پیرایه های شعری
6. a poetic family
یک خانواده ی شعر دوست
7. a poetic mode of thought
طرز فکر شاعرانه
8. iterative poetic imagery
استعاره های مکرر شاعرانه
9. the poetic movements of the dancer's body
حرکات موزون بدن آن رقاصه
10. romantic poets rejected poetic diction
شاعران رومانتیک از واژپردازی شاعرانه روگردان شدند.
11. she did a poetic paraphrase of reagan's speech
نطق ریگان را به شعر درآورد.
12. she had no poetic talent at all
اصلا استعداد شعر نداشت.
13. he further refined his poetic style
سبک شعری خود را ناب تر کرد.
14. rhyme, similes and other poetic embellishments
قافیه و تشبیه و سایر پیرایه های شعری
15. the formality of his poetic style
اسلوب مندی سبک شعر او
16. the wells of his poetic genius had dried up
سرچشمه های نبوغ شعری او خشک شده بودند.
17. Nikolai Demidenko gave an exciting yet poetic performance.
[ترجمه ترگمان]نیکولای Demidenko یک نمایش مهیج و در عین حال شاعرانه به خود داد
[ترجمه گوگل]نیکولای دمیدنکو عملکرد هیجان انگیز و شاعرانه ای را به نمایش گذاشت
18. What poetic justice that Brady has to go to court to plead to be allowed to die, just like his innocent victims pleaded to be allowed to live.
[ترجمه ترگمان]چه عدالت شاعرانه که بردی بردی باید به دادگاه برود تا به او اجازه مردن داده شود، درست مانند قربانیان بی گناه او التماس کردند که زنده بمانند
[ترجمه گوگل]عدالت شاعرانه ای که برادی به دادگاه می فرستد که می خواهد مجاز به مردن باشد، همانند قربانیان بی گناه او، خواستار اجازه زندگی است
19. I'm drawn to the poetic, sensuous qualities of her paintings.
[ترجمه ترگمان]به خصوصیات شاعرانه و شهوانی نقاشی او کشیده می شوم
[ترجمه گوگل]من به ویژگی های شاعرانه و جسمانی نقاشی هایش کشیده شده ام
20. There's a very rich poetic tradition in Gaelic.
[ترجمه ترگمان]در گیلی یک سنت شاعرانه بسیار غنی وجود دارد
[ترجمه گوگل]سنت بسیار شاعرانه شاعرانه در گیلکی وجود دارد
21. If you ask me it's poetic justice. He tried to get you fired, and now he's lost his job himself.
[ترجمه ترگمان]اگر از من بخواهید این عدالت شاعرانه است اون سعی کرد تو رو اخراج کنه و حالا کارش رو از دست داده
[ترجمه گوگل]اگر از من بپرسید این عدالت شاعرانه است او سعی کرد تا شما را اخراج کند و اکنون کار خودش را از دست داده است
22. Her voice has a raw poetic beauty.
[ترجمه ترگمان] صداش یه زیبایی شاعرانه داره
[ترجمه گوگل]صدای او زیبایی شاعرانه خام است
23. Deanne Sokolin creates abstract, mournfully poetic black-and-white images of wrapped objects.
[ترجمه ترگمان]Deanne Sokolin تصاویر انتزاعی، سوگوارانه و سفید رنگ اشیا پیچیده را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]دین سوکولین تصاویر سیاه و سفید انتزاعی و شاعرانه ای از اشیاء پیچیده ایجاد می کند
24. After the way she treated Sam, it's only poetic justice that Dave left her.
[ترجمه ترگمان]بعد از رفتاری که با سم داشت، فقط عدالت شاعرانه بود که دیو او را ترک کرد
[ترجمه گوگل]پس از آنکه او با سام رفتار کرد، تنها عدالت شاعری است که دیو او را ترک کرد