کلمه جو
صفحه اصلی

shuck


معنی : پوسته، پوست نخود وغیره، زدودن
معانی دیگر : (عامیانه - جمع) پشیز، غاز، (خودمانی) کندن، درآوردن، (ذرت و غیره) غلاف، پوشبرگ (که در چند لایه دانه های ذرت را می پوشاند)، (لوبیا و غیره) نیام، غلاف، (صدف خوراکی و میگو و لانگوست و غیره) صدف سخت پوست، (گردو و غیره) پوست، سبوس، (از ذرت و لوبیا و غیره) غلاف کندن، نیام کندن، از پوست درآوردن، مغز کردن، (میگو و غیره) از صدف درآوردن، از سخت پوست کندن، (خودمانی) حقه، کلک، آدم حقه باز، چیز قلابی

انگلیسی به فارسی

پوسته، سبوس، پوست نخود وغیره، زدودن


شاک، پوسته، پوست نخود وغیره، زدودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the protective outer covering of any of various vegetables, fruits, or shellfish; husk, pod, or shell.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shucks, shucking, shucked
(1) تعریف: to remove the protective outer covering from.

- We didn't shuck the corn before grilling it.
[ترجمه ترگمان] قبل از انکه آن را کباب کنیم ذرت shuck
[ترجمه گوگل] ما ذرت را قبل از کباب کردن آن نکشیدیم

(2) تعریف: to remove (clothing or footgear).

• shell, husk, outer covering of some nuts and vegetables (such as corn)
remove a husk, peel, shell

مترادف و متضاد

پوسته (اسم)
case, scale, flake, cod, membrane, chaff, crust, cortex, incrustation, scurf, pellicle, patagium, shuck, testa

پوست نخود و غیره (اسم)
shuck

زدودن (فعل)
remove, wipe, clean, scrape, clear, purge, eliminate, obliterate, wipe out, scour, blot out, sweep, swab, scurf, deterge, efface, shuck

جملات نمونه

1. to shuck one's clothes
لباس خود را کندن

2. Shuck your dirty shirt and put on a new one.
[ترجمه ترگمان]لباست را باز کن و لباس نو بپوش
[ترجمه گوگل]پیراهن کثیف خود را شک کنید و روی یک کد جدید قرار دهید

3. On a good day, each employee will shuck 500 oysters.
[ترجمه ترگمان]در یک روز خوب، هر کارمند ۵۰۰ صدف دارد
[ترجمه گوگل]در یک روز خوب، هر کارمند 500 اوستر را شکار می کند

4. You should not shuck a little child.
[ترجمه ترگمان]تو نباید یک بچه باشی
[ترجمه گوگل]شما نباید یک کودک کوچک را بچرخانید

5. They seem to be able to just shuck off guilt.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسه اونا می تونن از احساس گناه فرار کنن
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که آنها فقط می توانند گناه کنند

6. We cannot shuck off our responsibilities onto others.
[ترجمه ترگمان]ما نمی توانیم responsibilities را به دیگران واگذار کنیم
[ترجمه گوگل]ما نمی توانیم مسئولیت هایمان را بر دیگران متمرکز کنیم

7. I kept kicking and shaking my arms shuck my head.
[ترجمه ترگمان]همچنان لگد می زدم و دست هایم را تکان می دادم و سرم را تکان می دادم
[ترجمه گوگل]من لگد زدن و تکان دادن دست هایم را گرفتم سر من

8. He must shuck off the bad habits.
[ترجمه ترگمان]باید از عادت های بد دوری می کرد
[ترجمه گوگل]او باید عادت های بد را خراب کند

9. You must shuck off the bad habits of the past.
[ترجمه ترگمان]شما باید از عادات بد گذشته دست بکشید
[ترجمه گوگل]شما باید عادت های بد گذشته را از بین ببرید

10. Spadger egg thoroughly cook with water, shuck skin.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ نیمرو به طور کامل با آب و پوست shuck بپزید
[ترجمه گوگل]تخم مرغ اسپادگر کاملا با آب آشامیدنی، پوست شکار می شود

11. Shuck wicker skin, connect body to show white, call white wicker.
[ترجمه ترگمان]، پوست درخت Shuck به بدن وصل میشه به سفید زنگ بزن، به پلیس زنگ بزن
[ترجمه گوگل]پوست شتر مرغ را بچسبانید، بدن را به صورت سفید نشان دهید، بافتن ترتیب سفید را بزنید

12. The case - making and book block the process, called on case - making, also known as Shuck.
[ترجمه ترگمان]تشکیل پرونده و مسدود کردن این فرآیند، در مورد ایجاد پرونده، که به عنوان Shuck نیز شناخته می شود، نامیده می شود
[ترجمه گوگل]پرونده و کتاب، پروسه را متوقف می کند، پرونده را به نام 'شاک' نامیده است

13. Making when establishing a check-up, had better be to be in warm environment, let a patient shuck off jacket, back to scrutator .
[ترجمه ترگمان]درست کردن زمان ایجاد یک چک، بهتر است در محیط گرم باشد، اجازه دهید یک بیمار کت را از تن جدا کند، به scrutator برگردد
[ترجمه گوگل]هنگام تنظیم بررسی، بهتر است که در محیط گرم قرار گیرید، بگذارید بیمار از لباس ژاکت بپرهیزد، به عقب راننده بروید

14. We are capable of opening mold for LCD TV and LCD monitor and producing plastic shuck.
[ترجمه ترگمان]ما قادر به باز کردن قالب برای تلویزیون LCD و مانیتور LCD و تولید shuck پلاستیکی هستیم
[ترجمه گوگل]ما قادر به باز کردن قالب برای تلویزیون ال سی دی و مانیتور ال سی دی و تولید شات پلاستیکی است

It's not worth shucks.

یک غاز هم نمی‌ارزد.


to shuck one's clothes

لباس خود را کندن



کلمات دیگر: