کلمه جو
صفحه اصلی

introspect


معنی : بخود آمدن، بخود برگشتن، در خود فرو رفتن
معانی دیگر : (نگرش به اندیشه ها و احساسات درونی خود) درون نگری کردن، خودکاوی کردن، بخود امدن

انگلیسی به فارسی

بخود برگشتن، بخود آمدن، درخود فرورفتن


درونمایه، بخود برگشتن، بخود آمدن، در خود فرو رفتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: introspects, introspecting, introspected
مشتقات: introspective (adj.), introspectively (adv.)
• : تعریف: to examine or consider one's own thoughts, feelings, and sensations.

• look into oneself, examine one's own thoughts and feelings

مترادف و متضاد

بخود آمدن (فعل)
bethink, introspect

به خود برگشتن (فعل)
introspect

در خود فرو رفتن (فعل)
introspect

جملات نمونه

1. Introspect. Dive deep into your own life and think. . . Think. . . "how have I lived?", "how can I make my life better?". RVM
[ترجمه ترگمان]Introspect به اعماق زندگی خود شیرجه بزنید و فکر کنید که چطور زندگی کرده ام؟ \" چگونه می توانم زندگی خود را بهتر کنم؟ \" rvm
[ترجمه گوگل]درونمایه به عمق زندگی خود نفوذ کنید و فکر کنید فکر چگونه زندگی کنم ؟، چگونه می توانم زندگی خود را بهتر کنم؟ RVM

2. Introspect! Is your life moving forward or just moving like a pendulum? RVM
[ترجمه ترگمان]! introspect - - - - - - - زندگی تو به جلو حرکت میکنه یا مثل یه آونگ حرکت میکنه؟ RVM
[ترجمه گوگل]درون چشم انداز! آیا زندگی شما به جلو حرکت می کند یا فقط مثل یک آونگ حرکت می کند؟ RVM

3. Introspect the target application context definition file to determine the declared SCA service, reference, and properties.
[ترجمه ترگمان]از فایل تعریف زمینه کاربرد هدف استفاده کنید تا سرویس (SCA)، مرجع، و خواص تایید شده را مشخص کنید
[ترجمه گوگل]برای تعیین سرویس SCA اعلام شده، مرجع و خواص، از پرونده تعریف کننده متن هدف استفاده کنید

4. Li Jikai began to introspect the real me.
[ترجمه ترگمان] لی Jikai \"شروع کرد به کشتن من\"
[ترجمه گوگل]لی جیکه شروع به نگاه واقعی من کرد

5. It is a time to slow down, introspect and avoid making changes in your strategy.
[ترجمه ترگمان]این زمانی است که به آهستگی به پایین نگاه کنید و از ایجاد تغییرات در استراتژی خود اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]این زمان برای کاهش سرعت، درک و جلوگیری از تغییر در استراتژی خود است

6. They all can be evaluated by introspect, explain, try to teach, reflect after class.
[ترجمه ترگمان]همه آن ها را می توان با ارزیابی، توضیح، تلاش برای آموزش، بازتاب بعد از کلاس ارزیابی کرد
[ترجمه گوگل]همه آنها را می توان از طریق درونمایه، توضیح، تلاش برای تدریس، و بعد از کلاس بازتاب کرد

7. However, I totally believe that interior designer should introspect for the defect earlier.
[ترجمه ترگمان]با این حال، من کاملا معتقدم که طراح داخلی باید زودتر به علت نقص آشنا شود
[ترجمه گوگل]با این حال، من کاملا بر این باور هستم که طراح داخلی باید پیش از این نقص را در نظر بگیرد

8. When I thought of these problems will introspect a design to bring us what.
[ترجمه ترگمان]زمانی که من به این مشکلات فکر کردم، طراحی را برای ما به ارمغان خواهند آورد
[ترجمه گوگل]وقتی که من از این مشکلات فکر می کنم، یک طراحی برای ما به ارمغان خواهد آورد

9. We can introspect the dictionary of attributes and modify, add or remove members.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم فرهنگ لغات را به هم ببینیم و آن ها را اصلاح کنیم، اضافه کنیم و یا حذف کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم فرهنگ لغت ویژگی ها را تغییر دهیم و اعضا را تغییر، اضافه یا حذف کنیم

10. Fourthly, students should be inspired to introspect, draw up correcting measures, announce publicly in the classroom.
[ترجمه ترگمان]چهارم اینکه، دانش آموزان باید تحت تاثیر قرار بگیرند، اقدامات اصلاحی انجام دهند، و در ملا عام در کلاس اعلام شوند
[ترجمه گوگل]چهارم، دانش آموزان باید به روحیه ای الهام بخش، اقدامات اصلاحی را تدوین کنند، در کلاس عمومی به طور عمومی اعلام کنند

11. Choices, not chances are responsible for the quality of our life. Spend time to think, reflect,(sentence dictionary) introspect and then choose. RVM
[ترجمه ترگمان]انتخاب، نه شانس برای کیفیت زندگی ما زمان را صرف فکر کردن، بازتاب، (فرهنگ لغت جمله)کنید و سپس انتخاب کنید rvm
[ترجمه گوگل]انتخاب، نه شانس مسئولیت کیفیت زندگی ما است وقت صرف نظر کنید، منعکس شوید (فرهنگ لغت جمله) و سپس انتخاب کنید RVM

12. Sorrow makes us go slower and more considerately, and introspect our motives and dispositions.
[ترجمه ترگمان]این اندوه ما را بیش از پیش آرام و کندتر می سازد
[ترجمه گوگل]غم و اندوه ما را آهسته تر می کند و به طرز محسوس تر نگاه می کند و انگیزه ها و نگرش های ما را درک می کند

13. On - the - spot investigation, network discussion exchanges, begin creations and compose a research paper and introspect.
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق، بررسی نقطه شروع، تبادل بحث شبکه، ایجاد و تشکیل یک مقاله تحقیقاتی و بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تحقیق در محل، مبادلات بحث در شبکه، ایجاد خلاقیت و نوشتن یک مقاله پژوهشی و درونمایه

14. Firstly, it is very important for all of us to introspect into our own minds.
[ترجمه ترگمان]اول، برای همه ما مهم است که به ذهن خودمان نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]اولا، برای همه ما بسیار مهم است که به فکر خودمان نگاه کنیم

15. The Atom protocol specification defines an XML format known as a service document that a client can use to introspect an endpoint.
[ترجمه ترگمان]مشخصات پروتکل اتم یک فرمت XML را تعریف می کند که به عنوان یک سند خدماتی شناخته می شود که یک مشتری می تواند برای مقایسه با یک نقطه پایانی استفاده کند
[ترجمه گوگل]مشخصات پروتکل Atom یک فرمت XML شناخته شده به عنوان یک سند سرویس را تعریف می کند که یک مشتری می تواند از یک نقطه پایانی به طور منظم استفاده کند


کلمات دیگر: