کلمه جو
صفحه اصلی

moses


معنی : حضرت موسی
معانی دیگر : اسم خاص مذکر (مخفف: mo و mose)

انگلیسی به فارسی

موسی، حضرت موسی


حضرت موسی


انگلیسی به انگلیسی

• hebrew prophet who lead the israelites out of egypt into the wilderness on their way to the promised land, author of the first five books of the bible; male first name; family name; anna mary robertson "grandma" moses (1860-1961), united states artist

مترادف و متضاد

حضرت موسی (اسم)
moses

جملات نمونه

1. Moses was the deliverer of the Israelites from Egypt.
[ترجمه مسعود] از آب گرفته شده
[ترجمه ترگمان]موسی ناجی اسرائیلی ها از مصر بود
[ترجمه گوگل]موسی فرستادۀ اسرائیل از مصر بود

2. Moses Jeffers was a weaver in the linen factory of Hamilton Robb.
[ترجمه ترگمان]موزز جفرز یک بافنده در کارخانه کتان Hamilton بود
[ترجمه گوگل]موز جفرس در کارخانه کتانی همیلتون راب بود

3. And beginning with Moses and all the prophets, he interpreted to them in all the scriptures the things concerning himself.
[ترجمه ترگمان]و شروع با موسی و تمامی پیامبران، او آن ها را در تمام کتب مقدس در مورد خود تفسیر کرد
[ترجمه گوگل]و از موسی و تمامی پیامبران شروع کرد و در تمام کتابهای مقدس، چیزهایی را که در مورد خودشان بود، تفسیر کرد

4. Moses, brought up in the harem, had a special claim to Pharaoh's attention.
[ترجمه ترگمان]موزز که در حرمسرا بار آمده بود، ادعای خاصی نسبت به فرعون داشت
[ترجمه گوگل]موسی، که در حرم مطرح بود، ادعای خاصی به توجه فرعون داشت

5. Moses the genealogy and linkage to the Davidic line and fulfilment of the prophecies outlined in the Hebrew Bible.
[ترجمه ترگمان]موسی شجره نامه و پیوند به خط Davidic و اجرای prophecies که در کتاب مقدس عبری شرح داده شد
[ترجمه گوگل]موسی نسبتی و ارتباط با خط داودی و تحقق نبوتهایی که در کتاب مقدس عبری ذکر شده است

6. Moses seems to have had a fascination for Freud.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که موسی علاقه خاصی به فروید داشته است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که موسی به دنبال فروید بوده است

7. And I told Moses that from the get go.
[ترجمه ترگمان]و من به موزز هم گفتم که از اینجا برو
[ترجمه گوگل]و من به موسی گفتم که از رفتن بیرون

8. Moses McTavish and I ducked through his tipi door and sat cross-legged on buffalo robes around the fire pit in the center.
[ترجمه ترگمان]موزز McTavish مک McTavish مک McTavish و من از در اتاقش بیرون رفتم و چهار زانو روی ردای بافالو در مرکز آتش نشسته بودم
[ترجمه گوگل]Moses McTavish و من از طریق درب تایپ خود را می ریختند و در اطراف گودال آتش نشانی در مرکز نشسته بودند

9. The image of Moses enveloped in the cloud of unknowing seemed to express the kind of spirituality they were trying to create.
[ترجمه ترگمان]تصویر موسی که در ابر of پیچیده شده بود به نظر می رسید که نوعی معنویت را بیان می کند که تلاش می کردند خلق کنند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که تصویر موسی در ابر ناخودآگاه ظاهرا معنویتی را که سعی در ایجاد آن داشت، بیان می کند

10. Moses is caught between two fires as it were: a faithless people and a vengeful Lord.
[ترجمه ترگمان]موسی بین دو آتش سوزی گرفتار شد: یک انسان بی وفایی و یک لرد vengeful
[ترجمه گوگل]موسی بین دو آتش سوزی قرار گرفته است: مردم بی اعتمادی و پروردگار انتقامگیر

11. Moses Mossop was regularly at work making and mending wooden barrels.
[ترجمه ترگمان]موزز mossop به طور منظم مشغول ساختن و تعمیر بشکه های چوبی بود
[ترجمه گوگل]Moses Mossop به طور مرتب در کار ساخت و تعمیر بشکه های چوبی بود

12. Hi, my name's Moses -- Mo for short.
[ترجمه ترگمان]سلام، اسم من موسی است
[ترجمه گوگل]سلام، اسم من موز - مو برای کوتاه است

13. Moses Ali was sentenced to 30 months' imprisonment for illegal possession of weapons on Jan.
[ترجمه ترگمان]موسی علی به جرم داشتن سلاح های غیرقانونی در ماه ژانویه به ۳۰ ماه زندان محکوم شد
[ترجمه گوگل]موسی علی علیه السلام در ماه ژانویه به جرم غیرقانونی اسلحه محکوم به 30 ماه حبس شد

14. Moses, 2 has a close friendship with Keim, 1 who won her first national title.
[ترجمه ترگمان]موزز (۲)دوستی نزدیکی با keim ۱ دارد که اولین عنوان ملی خود را بدست آورد
[ترجمه گوگل]موسی، 2 دوستانه نزدیک با کیم، 1 که اولین عنوان ملی خود را به دست آورد


کلمات دیگر: