1. roaring flood waters uprooted trees
سیلاب های خروشان درختان را از ریشه کندند.
2. a roaring business
یک کاسبی پر رونق
3. a roaring lion
شیر غران
4. a roaring success
کامیابی پر سروصدا
5. the roaring twenties
سال های پرهیاهوی 1920
6. the roaring waves
امواج خروشان
7. they didn't heed my warning and jumped into the roaring river
آنان به هشدار من اعتنایی نکردند و پریدند توی رودخانه ی خروشان.
8. My missing for you is like a roaring river flowing day and night.
[ترجمه فرزاد] دلتنگی من برای تو مانند رود خروشان است که شب و روز در حال خروشیدن است
[ترجمه ترگمان]دلم برای تو مثل یک روز و شب خروشان است
[ترجمه گوگل]گمشده شما برای شما مانند شبهای رعد و برق روز و شب است
9. I heard the lions roaring in their cages.
[ترجمه ترگمان]صدای شیرها را شنیدم که در قفس ها می غرید
[ترجمه گوگل]من شنیده ام که شیرها در قفس های خود ساقط می شوند
10. While the train was passing, a roaring sound greeted our ears.
[ترجمه ترگمان]همچنان که قطار می گذشت، صدای غرشی به گوش ما رسید
[ترجمه گوگل]در حالی که قطار عبور می کرد، صدای سرگردان گوش ما را در آغوش گرفت
11. They came back from the pub roaring drunk.
[ترجمه ترگمان]آن ها از کافه بیرون امدند و مست و مست به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها از غرق شدن غرق شدند
12. The roaring sea gradually calmed down.
[ترجمه ترگمان]دریای خروشان به تدریج آرام گرفت
[ترجمه گوگل]دریا ساحلی به تدریج آرام شد
13. The new musical has been a roaring success.
[ترجمه ترگمان]موسیقی جدید یک موفقیت غران است
[ترجمه گوگل]موزیکال جدید موفق بوده است
14. The Doberman let out a string of roaring barks.
[ترجمه ترگمان]یک سگ ماده سگ شکاری پارس می کند و فریاد می زند:
[ترجمه گوگل]دوبرمن یک رشته سر و صدای سرخ کرد
15. Mr Trotter sat by the roaring fire .
[ترجمه ترگمان]آقای Trotter در کنار بخاری نشسته بود
[ترجمه گوگل]آقای Trotter نشسته توسط آتش خشمگین