کلمه جو
صفحه اصلی

silverfish


معنی : انواع ماهیان نقره فام
معانی دیگر : (جانورشناسی)، انواع ماهی های نقره رنگ (مانند ماهی سفید)

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) انواع ماهیان نقره فام


نقره ای ماهی، انواع ماهیان نقره فام


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: silverfish, silverfishes
(1) تعریف: a silver-colored, wingless household insect that feeds on starchy materials such as book bindings, wallpaper, and starched clothing.

(2) تعریف: any of various silver-colored fish.

• fish with silvery scales; small wingless insect that feeds on starchy material (such as paper, books, and clothing)
a silverfish is a small silvery-coloured insect without wings, which you find in houses.

مترادف و متضاد

انواع ماهیان نقره فام (اسم)
silverfish

جملات نمونه

1. The sound makes small silverfish run down the back of my neck.
[ترجمه ترگمان]صدا از پشت گردنم باز شد
[ترجمه گوگل]صدای سبیل نقره ای کوچک را در پشت گردن من می گذارم

2. The silverfish, for example, has compound eyes but others in the group are blind.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، silverfish دارای چشم های ترکیبی است اما بقیه در گروه کور هستند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نقره ماهی، چشمی ترکیبی دارد، اما دیگران در این گروه کور هستند

3. In the bathroom I saw silverfish.
[ترجمه ترگمان]توی حموم من silverfish رو دیدم
[ترجمه گوگل]در حمام من دیدم ماهی قرمز

4. Polly wiped the silverfish off the breadboard and started to cry.
[ترجمه ترگمان]جان پولی the را پاک کرد و شروع به گریه کرد
[ترجمه گوگل]پولی پول نقره ای را از نگاره پاک کرد و شروع به گریه کرد

5. Appraised value: Ask the silverfish.
[ترجمه ترگمان]مقدار Appraised: از the بپرسید
[ترجمه گوگل]ارزش ارزیابی از silverfish بپرسید

6. Unit 41 Why Do Silverfish Feed on Books?
[ترجمه ترگمان]واحد ۴۱: چرا Silverfish را در کتاب تغذیه می کنید؟
[ترجمه گوگل]واحد 41 چرا جعفری خوراکی بر روی کتاب ها می گذارد؟

7. Moth larvae, carpet beetles, and silverfish feed on the natural fabrics in your clothes, causing small holes or shreds.
[ترجمه ترگمان]لارو پروانه، سوسک ها، و silverfish از پارچه های طبیعی در لباس هایتان تغذیه می کنند و باعث ایجاد حفره یا تکه های کوچک می شوند
[ترجمه گوگل]لاروهای پروانه، سوسک های فرش و خوراک نقره ای بر روی پارچه های طبیعی در لباس های خود، باعث ایجاد سوراخ های کوچک یا شکسته می شوند

8. Until the cars moving along the university's peripheral roads were silverfish and the whole scene was dappled with low-lying cloud.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که ماشین ها از جاده های فرعی دانشگاه می رفتند، همه جا پر از ابر بود
[ترجمه گوگل]تا زمانی که اتومبیل ها در امتداد جاده های محیط دانشگاه نبودند، نقره ای بود و کل صحنه با ابرهای کم عمق فرو می رفت

9. We have no direct evidence of how they achieved flight but the living silverfish provides a clue.
[ترجمه ترگمان]ما هیچ مدرک مستقیمی از نحوه دستیابی آن ها نداریم اما the زنده یک سرنخ را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]ما هیچ مدرکی مستقیم از اینکه آنها پرواز را به دست آوردند وجود ندارد، اما ماهی قرمز زندگی می کند سرنخ

10. There's too many metal and dirge infested undertones but they'd go down a storm supporting Silverfish.
[ترجمه ترگمان]خیلی از فلز و dirge بر روی زمین نشسته بودند، اما با یک طوفان شن که از Silverfish حمایت می کردند، پایین می رفتند
[ترجمه گوگل]فلزات بیشماری وجود دارد و تیرگی آلوده شده است، اما آنها می توانند یک طوفان را از Silverfish پشتیبانی کنند

11. The commander in chief specially lets the pantry arrange a silverfish thick soup, do you see to still make?
[ترجمه ترگمان]فرمانده کل مخصوصا اجازه می دهد که یک سوپ کلفت silverfish را مرتب کند، آیا می بینید که هنوز زنده است؟
[ترجمه گوگل]فرمانده ارشد به ویژه اجازه می دهد که انباری یک سوپ ضخیم نقره ای را مرتب کند، آیا هنوز هم می بینید؟

12. In the wild we saw them feeding on small moths, silverfish and cockroaches.
[ترجمه ترگمان]در میان حیوانات وحشی آن ها را دیدیم که از بیدها، بیدها و سوسک های کوچک تغذیه می کردند
[ترجمه گوگل]در وحشی ما شاهد آن بودیم که در پروانه های کوچکی، سیب زمینی و سوسری ها غذا خوردیم

13. The Chinese kept tiny fossilized fish in their food stores to keep away insect pests called silverfish.
[ترجمه ترگمان]چینی ها در فروشگاه های مواد غذایی خود یک ماهی fossilized کوچک نگه داشتند تا آفت های حشرات به نام silverfish را دور نگه دارند
[ترجمه گوگل]چینی ها ماهی های فسیلی ماهی کوچک را در فروشگاه های مواد غذایی خود نگه داشتند تا آفات حشیش را به نام silverfish نگه دارند

14. In this study, the essential oils of Cryptomeria japonica were selected to evaluate its effect of repellent and death against silverfish.
[ترجمه ترگمان]در این تحقیق، روغن های اسانس of japonica برای ارزیابی اثر دافع و مرگ در برابر silverfish انتخاب شدند
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، روغنهای ضروری Cryptomeria japonica برای ارزیابی تأثیر مواد دافع حین و مرگ در برابر سیلاب ماهی انتخاب شدند

پیشنهاد کاربران

دُم مویی ( حشره شناسی )


کلمات دیگر: